روزمرگی های یک نیمــــــچه روانشناس!

نگران فردایت نباش ،خدا از قبل آنجاست:)

اگر برای ابد هوای دیدن تو،نرود از سر من چه کنم؟

اینروزا،هوای دلم ابریه،یهو شبا رعد و برق میزنه و بارون شدید...!

نمیدونم...

حال خوبی نیست...

تا حالا این شرایط و تجربه نکردم،اینکه وسط خنده گریم بگیره،اینکه بخوام ب توت فرنگیا برسم و وسط کار گریم بگیره و بی هوا بزنم زیرگریه و اروم زار بزنم و به فین فین و هق هق بیوفتم

تاحالا انقد روزای سیاهی و نگذرونده بودم

یادم نیس پست قبلی چی بود اما فک کنم گفتم چقد دلم تهرانه

هی حلقه ی تصمیم گیری اومدنمون جوش میخوره و هی پاره میشه

ولی در اصل دله منه ک ریش ریش میشه

انقد حالم بده ک از لحاظ روحی و روانی دلم میخواد یکی منو مثل عقاب ب دندون بگیره پرتم کنه تهران

یا خدا فقط بیست و چهارساعت بهم بال بده تا پرواز کنم

همدم اینروزام فقط گربمه

خودشو لوس میکنه

پریشب ک تو حیاط تو تاریکی داشتم صلوات میفرستادم،حسابی خودشو لوس کرد،انگار میدید بغض تو گلومو....

دیگه چشاش چهار تا نمیشه وقتی به بچه هاش نزدیک میشم...

اگه نبودن من از تنهایی دق میکردم

اینروزا

دل و دماغ عکس انداختم ندارم

دل و دماغ درس خوندن ندارم

دلم گرفته

حالم خیلی بده خیلی،

پنجشنبه هفتمه هادیه و اگر نیام،میگم باشه اوس کریم،هرچی ک تو بگی ولی تا ابد رو دلم میمونه،کل روز و هرلحظه شو خودمو اونجا تصور میکنم و میدونم روحم خیلی اذبت میشه

شایدم مثل وقتی ک حلقه ی زنجیر تصمیم گیری پاره شد،انقد گریه کنم تا خوابم ببره و وقتی پاشدم حس کنم رو صورتم چسب چسبوندن

امشب ریحانه ی پست گزاشت،عکسای هادی،انقد گریه کردم ک جیگرم هنوز میسوزه خیلی حالم بده خیلی

ینی یه مشکللللل واقعا ساده چرا نباید بزاره من بیام تهران تو این شرایط؟؟؟؟؟با این حجم دلتنگی؟با این بیقراری و ناارومی؟؟؟؟

استوری اونایی ک شمالن،توجادن،لب دریان،زدن بای تهران و...رو ک میبینم،فقط سرمو میگیرم بالا بهش میگم،قسمته،حکمته،تقدیره،هرچی،یه اومدن ما ب تهرانم جور کن،تو میتونی،توخدایی،صلاح بدوووون😭

اینکه ادم دلش جایی باشه و خودش نباشه،ادمو از پا میندازه...

انقد سرم درد میکنه ک میخوام کلاسای امروزو نرم...

 هرچند ی کورسوی امیدی دارم ب اومدنمون ولی نمیخوام خوشحال شم ک باز تو ذوقم بخوره....

دلم میخواد واقعا قوی باشم،ولی نمیتونم...!

کاش بخوای خداجون،اومدن ما رو بکن حکمتت که بشه قسمتمون،خواااااااهش میکنممممممممممممممممممممممم💔🙏

۴ ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
•به دور از همه ی ادم های مسخره و متظاهر دنیای واقعی...
فقط و فقط
برای مقداری آرامش...
اینجا از ته ته ته دل از روزمرگیام مینویسم :)

•دانشجوی رشته ی روانشناسی:)
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان