روزمرگی های یک نیمــــــچه روانشناس!

نگران فردایت نباش ،خدا از قبل آنجاست:)

[د.ل.ت.ن.گ.ی]

چقدر این روزها بی حوصله گی در من خانه زاد شده ؛

دلگیری تمامِ ورودی های چشم هایم را بلد شده است.

دلتنگی ها به شکلِ مضحکی به پریشانی ام میخندند.

میخورند ؛ 

میخوابند ؛

و رختِ خوشحالی را در دلم میشورند و آویزانِ دلم میکنند.

از تن و بدنم انگار خیالِ بیرون رفتن ندارند.

چقدر این کوچک های بی حوصله ؛

به زندگی ام وفادار چسبیده اند.

که خیالِ تنها گذاشتن ام را با خوش خیالی هایِ رنگی ام ندارند...

۱ ۰
Faber Castel
۰۵ دی ۲۱:۲۶

بستگی به آدمش داره. دلتنگی کلهم خر عست.

پاسخ :

ن نداره،جون آدمو میگیره و بعد چند وقت دیگه میاد سراغت
اون که بعله..
Faber Castel
۰۵ دی ۰۰:۲۴

چقدر چربید قلمت؛ خیلی وقت بود یه همچین حسی از خوندن یک نوشته نداشتم.

دلتنگی‌تم درک می‌کنم واقعا؛ امروز حتی توی چهارستون بدن منم خونه کرده بود.

پاسخ :

😔😔😔
خونه که میکنه هیچی،خیلی ام طول میکشه که بره..نه؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
•به دور از همه ی ادم های مسخره و متظاهر دنیای واقعی...
فقط و فقط
برای مقداری آرامش...
اینجا از ته ته ته دل از روزمرگیام مینویسم :)

•دانشجوی رشته ی روانشناسی:)
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان