روزمرگی های یک نیمــــــچه روانشناس!

نگران فردایت نباش ،خدا از قبل آنجاست:)

همه ی کنکوریا ها و غیرکنکوری ها...رفقا...رقبا...بیاین اینجا!لطفا!

سلام

نمیپرسم حالت چطوره چون از بَرَم حالت و:)

منم حالم مثل خودته...کلا هممون حالمون این روزا مثل همه... یه دقیقه یه بار ته دلمون پر و خالی میشه...استرس تو چشمامون دو دو میزنه ...بی خوابی داریم و رو تخت قل میخوریم فقط...اما با یکم حرف حتما خالی میشیم...بیاین پای حرفای هم تا بره این حال و موج مثبت تو وجودمون رخنه کنه...انرژی بگیریم....میگن سالِ کنکور سالِ سرنوشت...روز کنکور روز سرنوشت...

همش چرته همش...یه ازمون سه چهارساعته ساعته و nتا سوال نمیتونه اینده کسی رو تغییر بده..اینده تو من و همه رو خدا خیلی وقته که نوشته...دیده چقد تلاش کردیم، زحمت کشیدیم، دیده چی واسمون خوبه لیاقت چی رو داریم، جنبه ی چی رو داریم ...

کنکور فقط راهشه...مسیرشه...اینو خوب گوش کن..

این راه اگه خوب اگه بد برسه به خط پایانش..

اینو بدون که خوب و بدش از نظره من و توئه

پزشکیو مهندسی ،کالت ،روانشناسی و... همه و همه تصور ماست ازموفقیت از ترقی از آینده ی تامین شده...

ولی همش این نیست...

همین الان صدتا ادم با رتبه های خوب واست مثال میزنم ک حالشون از رشتشون بهم میخوره

و از طرفی

خدا

اره خدایی که اون بالاست

اونی که گفته بعد هر سختی اسونیه

اونی که هممون بهش اعتقاد داریم

اونی که عدالت و رعایت میکنه واس هممون...نه حتی یه اپسیلن اینور اونور تر

اون حواسش خیلی جمعه... خیلی...

به خودت اعتماد داشته باش

به زحمتات به تلاشات

به ر‌وزایی که با چشای خسته و خوابالود سرکلاس درسایی نشستی ک حالت از درسش بهم میخورد و بیشتر از دبیرش

ولی خوندیش

به سفرایی که نرفتی

به خوابای تا ظهری که هلاکشون بودی

به کتابای غیر درسی که میخواستی بخونی

کلاسایی که میخواستی بری

و...

و از همه مهم تر به خدا توکل کن

هیچ چیز گم نمیشه پیشش

تلاشات 

زحمتات

 کم خوابیات 

گردن دردات

جمعه صبا تا ظهر رو یه صندلی چهارساعت نشستنت و ازمون دادنات... 

با همه این اوصاف

اینو بدون اگه شد حتما صلاح خدا بوده واسه رسیدن به موفقیتت

اگه نشد حتما از یه راه دیگه میخواد برسی به چیزی که توش موفق تری

خودتو نباااااااز

استرس کم طبیعیه ولی نباید تسخیرت کنه...

رفیق...!

رقیب...!

خواهرانه بگم بهت...

تو وقتی پیروز این میدونی که بزنی کنار این استرس کوفتیو 

و

 شمشیرتو برداری و تند تند و یه نفس گردن سوالارو بزنی باهاش

و بیای بیرون

و من

وعده ی جمعه

عصر و به تو و خودم می دم

که رسیدی خونه

با همون لباسا

پرت میشی رو تختت جلوی کولر

چنتا نفس عمیق میکشی 

و اندازه کلللل کم خوابیا

چرتای سرکلاس

چرتای عصر که باید پامیشدی بری کلاس

یک دل سیر فققققط میخوابی

و 

تمام

سخت و اسون

خوب و بد

تلخ و شیرین

غمگین و شاد

با تمام اتفاقات ریز و درشتش

استرسای نفس گیرش

دفترچه ی امسال

به عنوان

پر فراز و نشیب ترین سال زندگیت

ته قلبت بسته میشه و

چندین سال بعد

 وقتی ورقش بزنی پشیمون میشی... از کارت که  واسه خاطر گنده کردن ازمونی به اسم کنکور

که خیلیا نون شبشون رو ازش در میارن دختر جوونِ دفترچه خاطراتت و انقدر رنجوندی:)

۱:انقدر مینویسم تا خوابم بگیره

۲:هرجا هستین اگر اب دستتون هست بزارید زمین و برین پست اخر وبلاگ حریری به رنگ ابان جانم رفیق قدیمی و خوش قلمم رو بخونید

۰ ۰
..بیگانه ..
۱۲ تیر ۰۵:۳۲
امیدوارم موفق باشی..

پاسخ :

خیلی ممنونم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
•به دور از همه ی ادم های مسخره و متظاهر دنیای واقعی...
فقط و فقط
برای مقداری آرامش...
اینجا از ته ته ته دل از روزمرگیام مینویسم :)

•دانشجوی رشته ی روانشناسی:)
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان