روزمرگی های یک نیمــــــچه روانشناس!

نگران فردایت نباش ،خدا از قبل آنجاست:)

رفتی از کنارم اما رفتنت پر از معما......

1-ساعت سه صبحه..داشتم شیمی میخوندم تا همین الان...بخاطر چشام یه خط در میون میخوندم و میزدم زیر گریه...شانسم نه گذاشت نه برداشت زد تو گوش ما موقع امتحان شیمی...هووووووووف...


2-رمانرو دیشب تموم کردم با اینکه اوضاع چشام افتضااااااااح بود و حال روحیم افتضاح تر از چیزی که بوام بگم ولی خوندمش و باهاش های های گریه کردم....


3-نتونستم بگم چشمام چی شده براتون...شما فعلا دعا کنید خوب شن تا بعدا با چشای سالم واستون مفصل توضیح بدم و دعا کنید شیمی رو گند نزنم لطفا...


4-هوای اتاق سرد است....هوای دلم ابری...آهنگ لعنتی میثم ابراهیمی هوا را سرد تر و دلگیرتر از حد ممکن میکند و من از شدت چشم درد و بی خوابی و گریه که برایش سم است دلم میخواد خره خره ام را بجوم از حرص و بمیرم تا تمام شود درد ...اشک....اشششششک...


5-این درد لعنتیِ قشنگ عشق چیه اخه؟


6-یکم آرامش ابدی و ازلی میخوام..فقط یکم... .

۰ ۰
نازنین مریم
۲۰ دی ۲۳:۲۳
اجی چشات چی شده؟

 توام مثه من اگه زیاد گریه کنی  احتمال کور شدن داری؟
حدا نکنه تو اینجوری بشی   خودم به جا دوتامون کور شم

پاسخ :

هههه نه خوب شدم نجات یافتم:)))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
•به دور از همه ی ادم های مسخره و متظاهر دنیای واقعی...
فقط و فقط
برای مقداری آرامش...
اینجا از ته ته ته دل از روزمرگیام مینویسم :)

•دانشجوی رشته ی روانشناسی:)
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان