روزمرگی های یک نیمــــــچه روانشناس!

نگران فردایت نباش ،خدا از قبل آنجاست:)

اینجا با هر یه تیکه آواری که برداشته میشه...یه دلــــــ💔ــــ داره میسوزه🔥

الان که دارم این پست و مینویسم ساعت به وقت محلی ۲:۱۳دقیقه اس و من تلاش میکنم که بخوابم و فقط تلاش میکنم!درگیره فکرم اصلا نمیتونم بخوابم یه کلمه ی"پلاسکو" تو مغزم هجی میشه تصویری که به عینشو شاهد بودم فیلما و عکسای شبکه های مجازی اخبار دلهره و استرس... همش مث خنجر قلبمو تیکه پاره کرده اره خداروشکر که تو اقوام کسی اتش نشان نیست و اگرم هست من نمیشناسم چون اگر بود من افسرده و دیوانه میشدم باید میبردنم تیمارستان ولی همه این ماجراها چیزی از افسردگی کم ندارن!وقتی دیدم اون دختره بغل باباش زجه میزنه درصورتیکه خیلی عادی داشتم چای میخوردم ناخوداگاه بغضم ترکید و زدم زیر گریه... حس میکنم برای یه روز فشار سختی و تحمل کردم... ادبیات تمرینای درس ۵ و نمیدونم کی شروع کردم که رسیدم به درس ۱۰ برگه های خیس دفتر و جوهرای پخش شده خود به خود بی تمرکزی و دل پرم و فریاد میزد...دست خودم نیست از همه فاصله گرفتم تو لاک خودم فقط دلشوره دارم فقط دستم سمت اسمونه و بهش میگم رحم کنه میگم کمک کنه میگم ارومم کنه... صدای آژیر که میشنوم همه ی بدنم میلرزه بغض دوباره راه گلومو میبنده... وقتی فکر میکنم میبینم اون روز چون مردم فرداش اول بهمن میرن برای خرید عید و درست ۳۰ ام همهههه ی جنسا و سرمایه ها دسترنجوو زحماشون با اتیش و بعدشم اوار لعنتی دود میشه میره هوا و مانکنای خاکی زیر دست و پا له میشن... نمیتونم فکرم و متمرکز کنم رو چیزی فقط پلاسکو درگیری همه ی ذهن و فکرم شده نمیذاره هیچ جایی و واضح ببینم چنگ میزنه به گلوم و اشک چشمامو دوبرابر میکنه و قلبمو تو دستاش له میکنه از سردردا که دیگه نگم...فقط نشستم پای تلوزیون و دارم پرپر میزنم اون جا حرص میخورم که اقاااااا بیاید اینور کارشونو بکنن تورو خدااااا میزتم یه شبکه ی دیگه دعای کمیل میخونم که اصلا نمیفهمم چی میخونم فقط یه خط مشکی تار میبینم با قطره های داغ اشک که میوفتن رو دستم و زمزمه ی خدایا کمکشون کن...

۰ ۰
بچه پولدار ..
۰۷ بهمن ۰۰:۲۷
با حال نوشتین 

پاسخ :

🌹🌷🌸
Silent ...
۰۳ بهمن ۱۰:۴۱
گفت: آتش نشان ها به بهشت نمی روند    ... می روند جهنم آتش را خاموش کنند!

عنوان "مـــــــــــــــــاه"

وبلاگ خوووووبی دارین موفق باشین و پایدار

دوست داشتین به کلبه ما هم سری بزنید  باشد که خوشحال شویم..


پاسخ :

ممنونم
פـریـر ...
۰۲ بهمن ۲۳:۲۱
آخ که چقدر غم داره دلامون...
و دلم میخواد بکوبم تو دهن معلما و همکلاسیایی که میگن: مگه چی شده؟ فامیلای تو که نبودن زیر آوار...
آآآآآه...غم بزرگیه...

پاسخ :

حریر نمیدونی چی اوضاعیهههه تو مدرسه اسمش میاد بغض گلومونو میگیره یه معلم حرف میزنه سره کلاس میزنیم زسر گریه اون صحنه ها از جلو چشمام نمیره کنار خدا ب خانواده هاشون قبر بده
♥️ っ◔◡◔)っ ♥️ mohammad)
۰۱ بهمن ۱۶:۴۹
من تا صب صحنه رو ترک نکردم :(
اون گوشه پیش دوتا از دوستا نشسته بودم...

پاسخ :

چرا خب حرف گوش کن بشین سر جات حتما دیگرانم باید نگرانت شن اخه؟
SHIVA gh.s
۰۱ بهمن ۱۳:۳۰
سححححرررررررر نمیدونم چی بگممممم😖😖 فقط حال ما ک اینجوری بده پس خانواده هاشوننن😫😫مغازه دارهااااا😩😩وای خدااااا😢😢😢

پاسخ :

خدا بهشون صبر بده من که پای شبکه خبر فقط میزنم زیر گریه یهو...

 جیگرم داره اتیش میگیره
جودی آبوت
۰۱ بهمن ۱۲:۳۷
عزیزم، خوب درکت میکنم
من که صدها کیلومتر دورترم و هیچکسی از نزدیکانمم در اون اون حوالی محبوس نیست،حال و روز ناآرامی دارم
فقط اخبار رو دنبال میکنم...
کاری جز دعا از دست ما برنمیاد
کاش معجزه بشه ...

پاسخ :

کاش هیچوقت نفهمم چی شده کاش تموم شه این کابوس چقد زجر اور و مظلومانه رفتن خدایا
Afshin √
۰۱ بهمن ۱۱:۵۵
عموی یکی از بیانی ها آتشنشانه و هنوز خبری ازش نیست لطفا بهش سر بزنید امیدوارم سالم باشه 

پاسخ :

واقعا؟!آدرس وبلاگشون چیه؟! 
متاسفم ایشالله حالشون خوب باشه
ببر بنگال
۰۱ بهمن ۱۱:۲۸
خیلی ناراحت کنندست .

پاسخ :

بله خیلی...
اسمارتیز :)
۰۱ بهمن ۰۵:۵۰
همه همینطوریم... عکس اون دختری که بغل باباش بود خیلی غم داشت خیلی...
خدا به خانواده هاشون صبر بده:(

پاسخ :

خیلی...
واقعا...چی میکشن اونا الان...
همدم تنها
۰۱ بهمن ۰۳:۳۲
وفا مال سگ بود و نجاست واسه مردم دوربین به دست

پاسخ :

همینه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
•به دور از همه ی ادم های مسخره و متظاهر دنیای واقعی...
فقط و فقط
برای مقداری آرامش...
اینجا از ته ته ته دل از روزمرگیام مینویسم :)

•دانشجوی رشته ی روانشناسی:)
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان