امروز صب در یه حرکت آنی تصمیم گرفتم بعد از کلاس زبان برم خونه عمه جان:))کلاس زبانمون نزدیک خونشونه منم حال نداشتم برم خونه و انر انر پاشدم رفدم خونشون:))
کلا ی از دار دنیا یه عمه بیشتر ندارم که اونم عقشه نمیدونم ولی عمه من عصن بد نیس فقد بعضی وقتا یه چیزی میگی که ناراحت میشم ولی به روی خودم نمیارم که ناراحت نشه:)
حالا تو خونشون نشسته بودم سر تلگرام که اسما یکی از دخترای کوشولو و نازش که از زهرا یه سال کوچیکتره و چهارسالشه اومد بدو بدو با اون قدش رف تو آشپزخونه و از عمم پرسید:
مامان تو زنی یا مردی ؟
عمه : زنم دیگه پس چی ام ؟
اسما : بابا ، چی اونم زنه ؟
عمه : نه مامانی بابا مرده . . .
اسما : راست میگی مامان ؟
عمه: آره چطور مگه ؟
اسما : هیچی مامان ! دیگه کی زنه ؟
عمه : خاله مریم ، خاله آرزو ، مامان بزرگ . . .
اسما : دایی سعید هم زنه ؟
عمه : نه اون مرده !
اسما : از کجا فهمیدی زنی ؟
عمه : فهمیدم دیگه مامان ، از قیافه ام .
اسما : یعنی از چی ؟ از قیافه ات ؟
عمه : از اینکه خوشگلم .
اسما : یعنی هر کی خوشگل بود زنه ؟
عمه : آره دخترم !
اسما : بابا از کجا فهمید مرده ؟
عمه : اونم از قیافش فهمید . یعنی بابایی چون ریش داره...سیبیل داره...
اسما : یعنی زنا خوشگلن مردا زشتن ؟
عمه : آره تقریبا !
اسما : ولی بابایی که از تو خوشگل تره !!
عمه : اولا تو نه و شما بعدشم باباییت کجاش از من خوشگل تره ؟
اسما : چشاش !
عمه : یعنی من زشتم مامان ؟
اسما : آره !
عمه : مرسی واقعا !
اسما : ولی دایی سعید هم از خاله خوشگلتره !!
عمه : خوب مامان بعضی وقتها استثنا هم هست !
اسما : چی اون حرفه که الان گفتی چی بود ؟!
عمه : استثنا یعنی بعضی وقتها اینجوری میشه !
اسما : مامان من مردم ؟
عمه : نه تو زنی !
اسما : یعنی منم زشتم ؟
عمه : نه مامان کی گفت تو زشتی تو ماهی ، ولی تو الان کودکی.
اسما : یعنی من زن نیستم ؟؟؟
عمه : چرا جنسیتت زنه ولی الان کودکی...
من از تو حال داد زدم:اسما منظورش ازاین کودکی ینی کوشولویی فسقلی فهمیدی؟
اسما : اونو که آره ولی یعنی چی ؟
عمه : ببین مامان همه ی آدما شناسنامه دارن که توی شناسنامه شون جنسیتشون مشخص میشه جنسیت تو هم توی شناسنامه ات زنه دیگه .
اسما : یعنی منم مامانم ؟
عمه : اره دیگه تو هم مامان عروسکاتی
اسما : نه ، مامان واقعی ام ؟
عمه : خوب تو هم یه مامان واقعی کوچولو برای عروسکات هستی دیگه.
اسما : مامان مسخره نباش دیگه من چی ام ؟
عمه : تو کودکی.
اسما : کی زن میشم ؟
عمه : وقتی بزرگ شدی.
اسما : مامان من نفهمیدم کیا زنن ؟
عمه : ببین یه جور دیگه میگم . کی بتو شیر داده تا خوردی بزرگ شدی؟
اسما : بابا
من:خخخخ
عمه : بابات کی بتو شیر داد ؟!
اسما : بابا هر شب تو لیوان سبزه بهم شیر میده دیگه .
عمه : نه الان رو نمی گم ، کوچولو بودی ؟
اسما : نمی دونم یادم نمیاد !
عمه : نمی دونم چیه ؟ من دادم دیگه !
اسما : کی ؟
عمه : ای بابا ببین مامان جون خودت که بزرگ بشی کم کم می فهمی .
اسما : الان می خوام بفهمم .
من:اسماااااااا بیا با گوشی من بازی کن کچل کردیییییی عممو.
من:خخخ عمه خوبی؟سالمی؟نابودت کرداااا:))
عمه:اسماااااااااااا:/
اول دلم به حال عمم بعدشم دلم به حال مامانم میسوزه ینی ما تو دوران طفولیت با مامانامون چیکار کردیم :))
#بهترین پست کلبه شیشه ایانه طور به عقیده خودم ...
بشنوید...
میگن بچه که بودم خییییلی آروم بودم ولی الان از دیوار راست میرم بالامن تکذیب میکنم من فقط شادم وگرنه شیطنت که عصن تازه شیطنتم بد نیس که
ولی خوب قبل از شروع سال تحصیلی جدید خانواده بام اتمام حجت کردن دس از این کارام بردارم ینی آدم شم چون امسال نمره انضباط مهمه واینا ولی من تخس تر و شیطون تر شدم:))))اینقدم حال داد که نگو کمالمم تو دوستام اثر کرد نمونش نیلو باش حرف میزدی صداش از ته چاه درمیومد لپاش سرخ میشد بچم الان دیگه منو گذاشته تو جیبش فک کنم زیادی بش اثر کردم
این عکسو از تو آلبوم انداختم تار شد دیگه حال نداشتم دوباره بندازم ولی باحال شده نه؟؟؟
طی کلنجارات تصمیم گرفتم ویلون و اعلام کنم بخرن دیگه چیکار کنم عاشق ویولونم ولی جدن هیچ استعدادیم ندارم تو یادگیریشم خنگم خیلیم بد میزنم ولی دوسش دارم
یهویی از مغز خطور کرد نوشت:هروقت تونستی لواشک ترش با نمک و بزاری گوشه لبت و نجویی میتونی بگی به نفست مسلطی
امروز یه مدل موی ساده و خشگل تو اینترنت دیدم میخواستم عین اون موهامو درست کنم هیچی دیگه 4ساعت درحال کوشش بودم شیک و مجلسی گند زدم تو موهاموقتی داشتم سشوار میکشیدم گیر کرد به شونه منم تافت و خالی کرده بودم روش هیچی دیگه با کمک پدر و مادرجان و جیغ و دادای من نصف موهای نازنینم کنده شد
من نمیدونم فازشون چیه یه روز واسه مطالعات خوندن وقت گذاشتن 4روز واسه زبان
عنوان و بگیرین نریزه
چن روزه دیگه ماه رمضونه من تو ماه رمضون بیشتر از اینکه تشنم شه گشنم میشه حتی دیده شده نزدیکای عذون عر میزدم و به موذن زاده التماس میکردم عذونو بگه
از بعد از ظهر قراره 5دقیقه دیگه شروع کنم مطالعات بخونم
و در نهایت هرجا سخن از باحال بودن است نام ایرانی ها میدرخشد
کامنت یک ایرانی زیر پست هیلاری کلینتون به زبان فارسی: رئیس جمهور شدی واسه ایرانیا شاخ بازی در نیاریا گل من!
و در نهایت اندر احوالات شخصی که شمبه امتحان عولوم دارد و درحال خواندن است و نمیفهمد را در اینجا ببینید....
مطمئن نیستم این آهنگ و بشنوید هنوز سرجاتون نشسته باشید...
خب دیگه من برم بدرسم
ددابز
سلامتی اولین روز مدرسه؛ششم ابتدایی
سلامتی دوستیهای جدید
سلامتی همکلاسیای جدید
سلامتی معلمای جدید
سلامتی وسط سال و دعواها با دوستای صمیمی
سلامتی قهرای بچگونمون
سلامتی آخر سال و بساط دفترچه خاطرات بچه ها
سلامتی دوستت دارم یه عالمه اندازه ی یه قابلمه ی داخل دفترچه یادداشت ها
سلامتی سال بعدش
سلامتی دیدار دوباره و دوباره اکیپ پارسالو تشکیل دادن
سلامتی شیطنتا سر زنگ قرآن و دینی و زبان و ورزش مصادف با چشم قره های معلما و تهدید به نمره کم کردن
سلامتی دعواهای خرکی و آشتی های خرکی تر
سلامتی همکلاسی های و دوستای پایه
سلامتی ضایه کردن بچه های خوشمزه سرکلاس
سلامتی بامراما که خودشونو وسط امتحانا نشون میدادن و میرسوندن که دوستش نمرش کم نشه
سلامتی شوخی های زنگ تفریحانه و حمله به خوراکی های خوشمزه ی همدیگه
سلامتی سال بعدش
سلامتی شیطنتای دوباره و مزه پرونی سر کلاس
سلامتی اجازه گرفتن به بهونه ی آب خوردن از معلم و جیم شدن از کلاس و یه دیقه بعد اومدن دوستت
سلامتی خیس کردن همدیگه با آب؛آبخوری
سلامتی این چه وضعشه های معاون
سلامتی دلداری ها و امیدواریای فاطی
سلامتی شیطنتای نیلو
سلامتی مزه پرونی های فائزه
سلامتی پاستوریزه بودن صبا
سلامتی رک بودن نگار
سلامتی خوابیدن مائده سرکلاس
سلامتی ایراد گرفتنای هانیه
سلامتی تقلب رسوندنای نگین
سلامتی بحث و جدل با معلما درمورد امتحان و شجاعانه و محکم حرف زدنای یاسمن
سلامتی همکلاسیا و بهترین اکیپ 3 ساله دوستای دوردونه
سلامتی اخم و تخم های معاون
سلامتی امتحانای معلما والتماس ما به معلم عربی که امتحان ریاضی داشتیم و به معلم ریاضی که امتحان عربی داشتیم و الی آخر
سلامتی مسخره کردن تیپ معلما
سلامتی خرخونیامون
سلامتی امتحان نهایی
سلامتی آخره بدبختی
سلامتی نزدیک شدن به تابستون
سلامتی آزاذی
سلامتی تموم شدن یه سال تحصیلی پر از درس و خستگی
سلامتی همه شون که امسال یکی نمونه میره یکی تیزهوشان
سلامتی سوتی گرفتنا از معلم وسط درس
سلامتی شادی و گریه و سختی و راحتی و مهربونیا و بداخلاقیامون
سلامتی همه ی 3سال تحصیلی با هم بودن
سلامتی همکلاسیای نمونه
سلامتی دوستای خل و چل
یکی دبیرستان فرهنگ و بقیه ام پراکنده تو دبیرستانای مختلف
سلامتی تنهایی دوباره تو مدرسه ی جدید سال آینده
سلامتی موفقیتشون
سلامتی موفقیتمون
سلامتی همه ی شماها که این متن و خوندین و تو سلامتی دوستام شریک شدین
سلامتیتون
+و اما یه نکته راجع به عکس این که چت منو فاطیه:
پاسی از ظهر گذشته بود و ما درمورد درس و بدبختی و فلاکت و نفهمیدن و سخت بودن درسا غر میزدیم که نتیجه تصویر شد که قابل ملاحظه اس
خــــود آزاری یعنــــی :
میــــری اونجاهایــــی کـــه باهاش خاطــــره داشتــــی
و...
بــــه یــــادش مــــی میری ...!
مــــی میری...
و...
مــــی میری...
+بعد مدت ها تو با من آشتی کردی یا من با تو نمی دونم ولی هرچی هست؛ به جرئت میتونم بگم تنها چیزی هستی که آرومم میکنی رفیق...از زیر تخت و جعبه خاک خوردت خوش اومدی....شاید بودنت سازشی باشه با همه ی نبودن های دنیا شاید...
از همه بی تفاوتی هآ...
از همه فراموشی ها. . .
از همه سردی ها. . .
کاش معلمی بود که انشایی میخواست :
"روزگار خود را چگونه می گذرانید...؟!! "
تا چند خطی برایش درد و دل کنم...!
امروز دیگه آخرین روز تمرین سرود بود
فردا میریم برای مسابقه ی استانی با رقبای فوق العاده قدر
میریم برای شکست دادن حریف...میریم برای اثبات اینکه ما اول میمونیم...
میدونم که کم میارم حداقل خودم واقعا اینجورییم
همیشه تو مسابقه مخصوصا سرود به همه دلگرمی و امید میدم...
خودم که پام به سِن میرسه زانوهام سست میشه...
ولی ای کاش فردا هم بتونیم خوب بخونیم این همه زحمت کشیدیم ای خدا میشه ینی؟
عکسو ببینین امروز از شدت خستگی همه تو حیاط درحال آب خوردن بودن مام دراز کشیدیم رو آسفالت و خوابیدیم از شدت تشنگی بچه ها واسم آب آورده بودن نا نداشتیم تا آبخوری بریم(حالا انگار کوه کَندیم:))
خخخخخخخخ ولی عین این تشنه های لشکر امام حسین بچه ها بهمون میخندیدن...
معاونام ک از دوربین شاهد این خستگی و دراز کشیدنمون تو حیاط بودن از پشت میکروفون ابرومونو بردن و گفتن بلند شین دختراای گنده....
ولی به قول فاطی من تودارم خییییلیم تودار...
حتی الان بدترین بلای ممکن سرم اومده باشه باز لبخندم پر رنگ تر از قبله...
ولی ذهنم مخشوش تر و تو دلم ولوله ای برپائه ک نگووووو
کاش هیچوقت اینقدر مشکلات و دلگرفتگیامو تو خودم نمیریختم
شاید اینجوری بیشتر میتونستم از عذابای درونم کم کنم شاید....
خلاصه اینکه به دعاهاتون شدیداااا نیازمندیم فردا هشت صبح داخل تالار .......تهران اجرا داریم ینی قرعه کشی میشه بعد معلوم میشه از هشت صبح تا یک بعدازظهر کی زمان اجرای ما هست...
دوستای با فکرمم که سه تاشون صداشون گرفته و دوتاشونم امروز بر اثر خوردن بستنی لواشی به اوناپیوستن..
به هر حااااااااال ما باز هم امیدواریم که رتبه ی اول ازآن ماست...
اصن روایت داریم دختر بااس پرسپولیسی باشه بببببعععععععععله
جالبه بدونین من فقط تو خونواده پرسپولیسی هستم و همیشه تو فوتبال دیدن من درحال کل کل با اعضای خانواده ام
و جالب تر اینکه بدونید من بین دوستانم فقط پرسپولیسی هستم
و این نشون میده پرسپولیییس تکه هواداراش تک تررررررررن
و الان درحال درس خوندن و فوتبال دیدن بودم ک:
گگگگگگگگگلللللللللللللللل افففففرررررررین من میدونستم من میدونستم پرسپولیس بزن سواراخشون کن کیسه کشاارو
شماااااااا چی میگییییین لنگیای بدبخت؟
هرچییییییی باشه کیسه کش نیستیم اونم از نوع شیش تاییش فعلا بسسوووووز تا چهارمی رو نخوردید
اقااااااا اون موقع ک استقلال سوراخ سوراختون کرده بود کجا بودی؟؟
از قدیم و ندیم گفتن آب دریا شوره استقلال بیشوره
بیا برو نیمروتو بسوزون واس ما پرسپولیس پرسپولیس میکنه
بببببیییییییییییییییبییییییین تیمت بین 4تامدعی پنجم نشه صلوات اع ببخشید به وجدانم قول داده بودم این استقلالیا رو زیاد اذیت نکنم آخه طفلکی هابرا3تاجام میجنگیدند خخخخخخ
مااااامااااااااان بیا اینو ببررررر دخترم اینقد فوتبالی؟؟؟
پس چیییی .....
جیییییییییییغغغغغغغغغغغغغغ پنالتی هوووورررررررراااااااا (تخمه ها به هوا پرت میشد)
وااااای چ خبرتونه؟
سسسسسسسسسحححححححررررررر این بچه بازیاااااا چیه تخمه هارو بزار زمییییین دختره ی دیوووونه امروز خونرو جارو کردم تو کی بزرگ میشی؟
ماااااااااماااااااااانییییییی فوتباله دیگه
خوبه خوبه همچین میگه فوتبال انگار میدونه فوتبال چیه؟
(برید کنار محبت مامانم نپاچه تو صورتتون)
مااااااااامااااااااان دست درد نکنه ننننع دست درد نکنه
اصن تو مگه امتحان نداری؟
چرا دارم ولی همش فکرم پیش پرسپولیس جونمه
بییخود برو درست و بخون
خو باشه جلو تلوزیون درس میخونم اخه میخوام تخمه هم بخورم
بچه منو سیاه نکن منم نمیفهمم میخوای فوتبال ببینی؟؟؟
باشه من میرم فقط پفک و چیپس و تخمه ی منو بدید ببرم
تو برو بشین درستو بخون برات میارم
امیدوارم.....
فوتبال دیدن بما نیومده ک:"(
خوشگل من مسیج داری عژیژ دلم مسییج داری(چیزی نیس صدا اس ام اس گوشیمه)
سی سی:
ینی خوشم میاااد با تقلب گل میزنناااا این لنگیای بدبخت
فاطی:
میبینم تیمت داره میبره نه؟؟؟؟وایسا ببین گله استقلالیییییاااارو حال کن
نیلو:
هوووووی ذوق نکنیااااااا واسا شاهکاره اسقلالیارو ببین بعد ذوق کن باشه عمو جون؟
پنیر(چون عاشقه پنیره بش میگیم پنیر):
زنده ای سحرررر؟؟؟ببین از لنگیا آبی گرم نمیشه پس عشق نکن الان استقلالیااااااا حالتونو میگیرن
جواب من:
انتظار دارین من جواب بدم به حسودا؟؟؟اونم با این شارژه یه ریالی؟
حکومت استبدادی حکومتی است که شاه در آن ...
که شاه درآن چیز...
که اااام....
اه لعنتی...یادم رف..
این نمیاد که سواله پرتیه بعدی..
اینم که نیس اصن سوالش گنگه بعدی...
اصن تاریخ و ولش سحر بریم سر جغرافی..
اره میرم سر جغرافیا..
حرکت وضعی و انتقالی رو مقایسه کنید...
خب حرکت انتقالی چیزه..
(پنج دور خوندم)
کتاب بسته..
اخیش حفظ شدم حالا میتعریفیم:
حرکت انتقالی یعنی زمین ...زمین...
اااه نمیشه که درس خوند همش فکرم میره یه جا دیگه...
نخیر باید تمرکز کنم اگ الان درس نخونم باید تا صب عذاب بکشم بخونم...
اااااه لعنت بتو سحر اگه سرکلاس گوش میدادی الان فوت آب بودی
حالا نیس که اونایی ک گوش دادن الان پرفوسورن
خب...
مختصات جغرافیایی...
هر نقطه که...
ووووویییییینگ ویییییینگ
هاان؟؟
خاک توسرت هنوز آدم نشدی؟؟؟سلامت؟؟
خفه نیلو نمیتونم بدرسم عصابم خورده تو چ غلطی کردی؟
تا تو هسی خر میزنی ما چرا درس بخونییم؟؟؟تو بهمون میرسونی دیگه؟؟مگه نه؟؟؟
نه خیییر بمون تو کفش قشنگ برق بزنی من خودم و بکشم بعد به شما برسونم؟
خب بابا خانوم خرخون داریم میریم بیبرون فاطی و ترب و پنیر و سی سی ام هسن میای؟
نه خییر گم شین تنبلا من درس دارم...
بیا بابا حال میده...
نه نیلو گم شو من درس دارم مث شما بیکار نیسم...
راسی اون پنیر بدبخت خرخون که همیشه مطالعاتش بیسه هم از را بدر کردین؟
نه بابا پیشنهاد خودش بود اصن...
باش شما برین من نمیام ....خوش بگذره
باش بای خرخون
شرت کم چلغوووز
دوستام خیییلیییی درس خونن من فقط تنبلم معلوم بود نه؟؟؟؟
من یه دخترم...
همون که صبحا بدون لبخند نمی بینیش...
همون که کلى انرژى داره واسه ساختن یه روز محشر...
همون که شیطنتاش صداى خنده ات رو تا اسمونا میبره...
همون که واسه همه سنگ تموم میزاره و مهربونه ولى کمتر کسى
قدر مهربونیاشو میدونه...
همون که همه ى عشقشو از چشاش میتونى ببینى و حس کنى...
من یه دخترم...
همون که زود دلش میشکنه...
همون که وقتى مى زنى تو ذوقش دیگه اروم میشه و شوخى
نمیکنه...
همون که مثل بچه ها میمونه زود ناراحت میشه زود قهر میکنه زود
یادش میره زود باز میخنده زود اشتى میکنه...
من یه دخترم ...
****************
سحر نوشت:وقتی تو یه هفته سه روزشو فقط و فقط امتحان ریاضی داشته باشی نصف هفته رو هر شب تا 4 بیداری و فقط دوساعت میخوابی (همش خوابای چرت میبینی از شانس گندت)
ازونور گروه سرود مدرسه اول میشه و مجبوری به غرغرای معلم پرورشی و خانومه که سرودکار میکنه(با اون قد کوتولش و صداش اه اه صداش عین معین میمونه بد قواره ی عقده ای ترشییییده بلد نی وایسه سرجاش) گوش بدی و گلوتو پاره کنی با بچه های گروه برای استان تمرین کنی ازونور رتبه آوردن تو جشنواره ی نوجوان(داستان نویسی)اییییییییینقد خوشحالت میکنه که خستگی همه اینا در میره ولی وقتی یاد هفته ی بعد می افتی که کلی امتحانای سخت داری ؛باید سرود و اجرا کنی حس کسی رو داری که به آب رسیده سیراب شده ولی از سیراب شدنش خوشحال نیس....
خو چه ربطی داش الان:/
ربطی نداش(داش!؟) ولی درک کنید حس بدیه دیه...
دعا کنید این دو هفته انگار داره تو سرم خراب میشه...
⬅ ڪُلأ مـَــغـــز مَــــ……ــن
⬅ از ۱درصــد✖اســـــم✖
⬅۹درصــد ✖شـمــاره تـــــلـــــفـــــن✖
۹۰درصــد✖آهــــنــــگ✖تَـــشــڪـیــل شُده ✔
+اون بالارو نگا.... آره همونجا ....
یه صفحاتی به وب اضافه کردم لطفا درموردشون نظر بدین اگه خوب نیستن بردارم
نظراتون خییییلی برام مهمه
کلا از بچگی نظرای دیگران واسم مهم بوده
مثلا یه کتونی خریدم دوستم گف زشته منم دیگ نپوشیدمش:))
خب پرحرفی نمیکنم...
لحظه هاتون بدون درس:)