روزمرگی های یک نیمــــــچه روانشناس!

نگران فردایت نباش ،خدا از قبل آنجاست:)

چه دردی جا مونده،رو دل وامونده💔

به احتمال ۵۰ درصد قرار شد برای بدرقه ات راهی شویم عزیزجان

احتمالش پنجاه درصد است اما از صبح گل هارا اب میدهم
توت فرنگی ها و سبزی ها را سیراب میکنم
لباس های مشکی ام را پرت کرده ام روی تخت،
روتختی صورتی را سیاه کرده اند
همه چیز سیاهی مطلق است
چشمهایم جز سیاهی چیزی نمیبیند
دلم دارد پر میزند
دلم برای شهرم ک اینبار،هردفعه ک بشود و بیاییم،چ امروز چ چندین ماه چ هروقت دیگر،داغدار توییم...خیلی آشوبم،کاش واقعا خاک سرد باشد.....!
۵ ۰
گلی یاس
۳۱ ارديبهشت ۱۱:۱۸

کلمات قاصر هستن از ابراز هم دردی و کم کردن بخش کوچکی از غم تو بانوجان...

پاسخ :

مرسی عزیزم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
•به دور از همه ی ادم های مسخره و متظاهر دنیای واقعی...
فقط و فقط
برای مقداری آرامش...
اینجا از ته ته ته دل از روزمرگیام مینویسم :)

•دانشجوی رشته ی روانشناسی:)
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان