روزمرگی های یک نیمــــــچه روانشناس!

نگران فردایت نباش ،خدا از قبل آنجاست:)

این چند روز❤

از دوشنبه ی اون هفته تا الان

صبح پاشدم فلسفه داشتم قبلشم یکم درس خوندم و بعد احساس و ادراک داشتم ک اخرای کلاس صداش رفت نزدیک یه رب یعنی خودش قطع کرده بود چون رو بلندگوش ی خط قرمز اومده بود یهو گفت خب این درسم تموم اشکالی داشتین بگین حالا ما هی میگیم استاد صدا نداشیم و پوووووکر کلاسو بست:/

بعدش یادم نیس دیگه اتفاق خاصی افتاده باشه و نصفه شب میگرن گرفتم شدید داشتم تخت و گاز میزدم:/و با قرص تونستم بخوابم

سه شنبه کلاس نداشتم ولی پاشدم یکم مباحث خوندم

یکشنبه ام اومد بپرسه به قول خودش ارزشیابی کنه کلاس از سی نفر شد بیس نفر😂و نوبت بمن ک رسید چون از ترم پیش بلد بودم گفتم راه های افزایش و کارایی حافظه بلند مدت و پرسید

بعدم دیگه چهارشنبه دفاع مقدس داشتم یه قسمت شعر یادت نره دیدم و صبحونه خوردم رفتم سرکلاسش و پنجشنبه و جمعه ام نه درسی خوندم نه کار نفیدی کردم

تنها اتفاق خوشایندی که افتاد این بود که توت فرنگیام درومدن اما هنوز قرمز نشدن 

شبای قدرم با تلوزیون جوشن کبیر خوندم و دعا کردم

گربه مونم حالش خوبه و نی نیاش بزرگ شدن و دیگه قد یه کف دست نیستن

کلاس امروزم خواب موندم و دیشبم رایتینگم و نوشتم گذاشتم توگروه مثل بقیه

و اینکه همین...این وسطا اتاقمم دست گل کردم با یه تغییر جزئی و همین چیز دیگه ای یادم نمیاد

امیدوارم این شرایط قرنطینه تموم شه که دارم رو به افسردگی میرم

فعلا❤

۶ ۰
گلی یاس
۲۷ ارديبهشت ۲۳:۵۲

وایی من عاشق گربه ام :)) خدابرات نگهشون داره :دی

پاسخ :

مرسی عزیزم❤
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
•به دور از همه ی ادم های مسخره و متظاهر دنیای واقعی...
فقط و فقط
برای مقداری آرامش...
اینجا از ته ته ته دل از روزمرگیام مینویسم :)

•دانشجوی رشته ی روانشناسی:)
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان