امروز ساعت ۱۲بعد از تموم شدن دوتا کلاسام ک دفاع مقدس اولین باری بود ک جوین میشدم خوابیدم و هفت شب بیدارشدم و تا هشت و سی پنج دقیقه ک اذان بگه ولو بودم و افطار خوردیم و نشستم یکم زبان خوندم و به روی خودم نیاوردم ک هیچی از درسا بارم نیس و جزوه و کتاب ندارم
چون فردا کلاس ندارم،تصمیم گرفتم سحری و زودتر بخورم بخوابم و واسه نماز بیدار شم که ازونور کمتر بخوابم و برم کتاب بگیرم و شروع درس بخونم
کلاس دفاع مقدس پرایوت بود و نت ک قطع میشد از کلاس پرت میشدم بیرون و باز باید ب استاد ریکوعس میدادم و حتی یه کلمشم نمیفهمیدم،اونم هی میکروفون بچه هارو روشن میکرد ک سوال بپرسید،سوالتونو بگید،همه میگفتن بخدا سوال نداریم!
نمیدونم این وضعیت تا کی ادامه داره ولی هرچی که هست،این کلاسا واقعا بی کیفیت و بیهودست و فقط از سرباز کردنه،و این نظام آموزشی،هیچوقت هیچوقت هیچوقت به کیفیت اهمیت نداده،فقط دارم حرص میخورم،از همه چیز،از کوچکترین چیزا،ازینکه فلانی نمیتونه تولد یه سالگی پسرشو جشن نگیره،ازین ک ی سری ادم لعنتی نمیتونن عیششونو کنار بزارن،از درس و زندگی و همه چیز افتادیم،تروخدا کرونا واستون عادی نشه،خواهشا!
به رسم روتین "روزمرگی،روز nام" این پست و گذاشتم ک روالش بهم نخوره،وگرنه دردی در این سینه ست،ناگفتنی،تحمل نکردنی،سخت!