سه شنبه ۲۹ فروردين ۹۶
خیلی وقته که قراره یه پست تکمیل و طولانی وار بنویسم ولی هی نمیشه وقت نمیکنم بیشتر از همیشه سرم شلوغ شده و کلی اتفاف هم افتاده که اکثرشونو دوس ندارم..دیروز از ساعت 5نشستم و شروع کردم به نوشتن و اخر نتونستم دخیره و انتشارو بزنم و این کار سه چهار باره دیگه ام تکرار شد...ولی خب باز همون آشو و همون کاسه...سردردا هم موقعیتو مناسب دیدن که دمار از روزگار من در بیارن...تو اینستا هم اومدم یه پست بزارم که دیدم همشششش غرغره و بهونه بازهم پشیمان گشته و پست نگذاشتیم:)))الانم حس میکنم اگه بنویسم اشفته میشه ...و هرکی پستمو بخونه حس میکنه داره حرفای یه پیرزنه غر غرو رو میخونه بنابراین به همین نیمچه پست بسنده مینموییم و میریم یک قسمت از برکینگ بد رو میبینیم و خستگی در میکنیم تا با انرژی یک پست خوووووووووووووووب از تعطیلات بگذاریم:)
پ.ن:این بهاااااااااار یه جوری نیست؟مثلا من خوابم میاد بعد که میرم تو تخت خواب زیر پتو هرچی اینور اونور میشم خوابم نمیبره که نمیبره!حس میکنم درس خوندنم میاد کتاب باز میکنم صفحه ای که باید بخونمو میاررررررررررررم خمیازه میکشم کــــــــــــــــــــــــــــــش دار!بهاره عزیز،فروردین گلم،وات د فاز:))))))
پ.ن بعدی:چطورین رفقا؟:)