انگار نه انگار فردا امتحان فیزیککککک داره
گلاشو آب میده با حوصله اتاقشو میریزه جم میکنه لباس نو برمیداره میره حموم میاد موهاشو اتو میکشه با عطر دوش میگیره میره به استقبال معشوووووق جان(ویولن و عرض میکنم منحرفه عزیز😜)هی ویلون میزنه دلش غنجججج میره اتاقشم یکم بیشتر از بقیه روزا غررررق نوره ولی هوا سرده سررررده😅ساعت پنج بازم حس درس خوندنش نمیاد میشینه سره اهنگ دانلود کردن و رقصیدننننن و اینا ساعت شیش بازم حس درس نمیاد میره عروسونه (عصرونه)درست میکنه میشینهههه عروسونه میخوره و ساعت هفت رضایت میده کتابو میزنه زیر بغل و ولو میشه جلوی سرامیکای رادیوتور و از خواااب بیهوش میشه ساعت نه پا میشه تا ده درس جدید و نگاه میکنه و میشینه سره گوشی:|
همراه کاسه ی چهههه کنم چهههههههه کنم و مقداری فوش به خود نوشت:
خداااایااااا دارم از استرس میمیرممممم دعا کنید فردا تک نشم😰من شونصدتا تسبیح صلوات نذر کردم خدا به هررررکی فردا امتحان داره کمک کنه من یه صلوات میفرستم و یه مشت یه مشت خاک میریزم رو کلممممممم شمام دعا یادتون نره😊ممنون😍