روزمرگی های یک نیمــــــچه روانشناس!

نگران فردایت نباش ،خدا از قبل آنجاست:)

هستند افرادی که بخاطرشان اشک شوق میریزی!میتوانند دورترین فرد به تو باشند یا حتی معلمت....!!!

چیه!درس خوندن انگیزه میخواد خب:))

همونطور که میبینییییییید حسابی موقع درس خوندن خودمان را تحوییییییل میگیریم کما اینکه باید برای دوشنبه چارتا درس بخونیم برای امتحان معلم دفاعیم گفت چون چهارشنبه تعطیل شدید امتحان چارتا درس و دوشنبه  زنگ  اخر که خورد نمیرید خونه میمونید امتحان میدید بعد میرید مام گفتیییییییییییم چشممممممم رو جفت چشامون:)))


دفاعی!!!از اول سال بجز اینکه زنگ ناهار یا زنگ تفریح بشینم بخونمش تو خونه لاشو باز نکردم و حالا امتحان داریم چهار درس!!!خیلی سختهههه این دفاعی از دینی بدتره!!باز معلم پارسالمون خوب بووووووود حالا فک کنید معلم دینی مون معلم دفاعیمونم هس ینی دیگه:))))


درس درس درس...!!!!خیلی سنگین شدن و سخت مام که اول راه موتورمون هنوز کامل روشن نشده مثل عذابه قشنگ....!


امروز برای اربعین ساعت 12 و نیم تعطیلمون کردن اصن از خوشالی تو خیابون عررررررررر میزدیم:)))))و خوب بیشتر بچه های مدرسه مون تصمیم گرفتن برن مدرسه قبلیشون...

منم به فاطی و صبا پیشنهاد دادم بریم مدرسه قبلیمون که گفتن نهههه و سرویسمون میره و حسش نیست پیاده برگردیم تا ایستگاه تاکسی و این حرفا...خلاصه بیخیال شدم و زنگ خورد با اینکه خوشحــــــــال بودم اخجووووون تعطیلی و اینا ولی ته دلم میگفتم کاش مام مثل بقیه میرفتیم مدرسه قبلیمون و تو دلم برایه خودم میشمردم واااااای دلم برای خانوم فلانی تنگ شده و مثل همیشه درحالی که کلم پایین بود دو تا دختر هم قد و قواره ی خودم هرررررررهررررررر از کوچه هه که تقاطعش میشد اون کوچه ای که من داشتم میرفتم اومدن داخل کوچه چون سرم پایین بود توجه نکردم و محل ندادم که پقییی زدن زیر خنده برگشتم با اخم بگم اخهههه این جلف بازیا چیه خرس گنده اید شماها اید که که مملکت و...!

 حرف تو دهنم ماسید و با نیش باااااااااز صبا و فاطییییی روبرو شدمممم و افتاااادم دنبالشوووووون و خوب تو اون تایم کوچهههههه خلوت بود و مام قااااااه قاااااه میخندیدیم و فاطی هییی مسخره بازی دراورد تا رسیدیم مدرسه اونجام دیدیم بهههههه بهههه ده نفر دیگه از بچه های مدرسمون که پارسال اینجا بودن اونام اومدن اقای سرایدار رامون نمیداد حالا هی میگفتیییم بابااااااااااااا ما از انضباط بییستای مدرسه بودیم!!!! یهوووووو معلم قران پارسالمون اومد رد شه مارو دید و کلییییییییی ذوق زده شدیییییم و ماچ و بوس و بغل و اینا:)))

بعدش گفتیمممممم خانومممم تروخدا برید اجازه بگیرید بیایم تو!!!!دیگه خانوممون و یکی دیگه از بچه ها که بینمون بود و خیلی باباش تو مدرسمون شاخ بود رفتن تو اجازه گرفتن و ما رفتیم داخل منم که احساااااااسااااتی هرکوووودم از معلمامو میدیم اشک تو چشمام جم میشد و سریع اون یه قطره اشکییییی که از کنار چشمم می اومد و پاک میکردم و مشاورمون و معلم ریاضیمون و ول نمیکردم هههه هرجا میرفتن منم میرفتم بعد مدیرمون برگشت گفتتتتتت خانوووووم سحریااااان ما شمااارو فروختییییییم به مدرسه ی "عین" برگشت خوردی هههه گفتم اگه میدونستم دبیرستان انقد کمرشکنهههه تجدید میشدمممم خانوم پیشتون بمونم باز هههه (جون عمم):))))

دیگهههه یه عالمهههه با مشاورمون حرف زدم دلممم لک زده بود برایه صداش یعنی عشق به تمام معنا ... تو تلگرام باهاش در ارتباطم و میتونم بگم بهترییییین الگووووی منه واقعا!!! جوونه و بیست و خورده ای سالشه و انقد خوشرووعه که حد نداره!یادمه ما پارسال مثلا تو یه روز چارتا امتحان داشتیم میومد با معلمامون صحبت میکرد مثلا شفاهی بگیرن یا یکیشون فقط کتبی بگیره که ما اذیت نشیم خلاصه این خانوووم عشقولی ما دومی نداره:)یه عالمه ام جلوی معلم ریاضی پارسالموووون غیبت معلم ریاضی امسالمونو کردم هههه ولی جدنی معلم ریاضی پارسال ما یه جااااااااای خالیم تو کتاب جواب میداد و حتی یه سوال از کتاب و بی جواب نمیذاشت کما اینکه وقتمون کم بود و هروز صبم ما از ساعت هفت تا هشت که کلاسا شروع شن میومدیم نمونه سوال حل میکردیم تست میزدیم و خودشم میومد زوتر با اینکه وظیفش نبود تا اشکالایه مارو رفع کنه (و انقد امتحان میگرفت خودش بهمون گفت خیییییییلی اذیتتون کردم ولی ارزشش و نداشت؟مام گفتیم چرا خانوم واقعا داشت.)خلاااااصه اصلا دلم نمیخواست از مدرسه بیام بیرون دیگه صبا و فاطی منو از زیر دست معلما کشیدن بیرون ههههه قبل ازینکه بیام خونه رفتمممم مغازهه دم خونمون که شبیه فروشگاهه و کلی باکلاسه خوراکیایه فوق و خریدم تا هی بخورم و هی درس بخونم:)))))دیگه چون همرام پول نداشتم زیاد و ماهیانه ای که پدر جااان داده بود رو به ته کشیدن بود به همین چن قلم رضایت دادم ههههه:))) اومدم خونه زنگ زدم به مامانم با ذووووق براش تعریف کنم که رفتم مدرسه قبلیم کهههه گفت سحر سرم شلوغه زنگ میزنم بعدا:///منممم مغنعمووو شوتیدم گرفتمممممم از ساعت سه تا شیش و نییم خواااابیدم آی چسبید:)) و تو خواب هی فکر و ذکر درس نمیذاشت ارامش داشته باشم واقعا این هفته پرررررررره از درس و تکلیف و تست و امتحان و من از الان استرسشو دارم مخصوصا دوشنبه و سه شنبه که هفت شب میرسم خونه و کلاس دارم دیگه هیچی!!!!



خلاصهههه امروز کلییی انگیزه گرفتممممم و حالم خوب شد و قوول دادم تاااااا باااا رتبه ی خووووووب دانشگاه خوب قبول نشدمممم نرم مدرسه قبلیمون و این سری با دست پر برررررم حتی موقع خدافظی با معلم ریاضی پارسالمون دوباره گریم گرفت و دیگه جلوی خودم و نگرفتم یکم مسخره بنظر میاد ولی من واقعااا جدا ازینکه کلی احساساتیم کلیییی ام این معلمم و دوس داشتم و تنها درسی بود که برام تو اولویت بود هییی...

 امیدوارم ب معلمای مدرسه ی جدید بتونم عادت کنم!!!فردا منزل مادربزرگ جونی دعوتییییم برای ناهار و من دقیقا کلا امشب و تا صب که باید درس بخونم فردارو خدا بخیر بگذرونه:)))


این پستای دراز و طولانی نشون میده چقد حرف تو گلومه و چقد کم میام مینویسم(نسبت به قبل) و فردا نقشه ی خبیث دارم که رفتیم خونه ی مادربزرگِ جاناننننننن چنتا ازون گلدون عشقولیااااااااش بیارم خونمون هههه اصلااااانمممم بخاطر گلدون و اینا نمیرممممممم:)


روز و شبتون در آرامش:)

۰ ۰
فرشته ...
۰۱ آذر ۲۰:۱۱
ماشالا پست :)))
من مدت هاست میخوام برم مدرسه ی دبستانم اما یه جوریه یه کم انگار خجالت میکشم,دوستم هم که قرار بود با هم بریم رفته دانشگاه:)
ان شاا... سال دیگه میرم.
خوردنی ها هم نوش جونت عزیزم.
درس هم بیشتر برای کنکور بخون بعدا میفهمی فقط برای امتحان خوندن فایده ای نداشته...کنکور خوبی داشته باشی.
یاعلی

پاسخ :

😊
فرشته یه چیزی و وااااقعاااا بگم ینی نظر میدی من انقد ذووووق میکنم مث خری ک بهش تیتاب دادن😅بلانسبت شما البته❤💙 واقعا نظرات خیلی حال میده😊
واااایییی حتما بروووو کلییییی انرژی میگیری😉
مرسی مهربونم😘
واااااییی نهههه همینجوریش له ام دیگه فکر کنکووووور استرس میندازه بجونم😣😫
موفق و مانا باشی😉😘

علی یارت عزیزم💗
Bahar Alone
۰۱ آذر ۱۶:۱۹
ماشالا!!! هم درس درس خوندی... هم خوردی...هم عکس گرفتی ... وهم در چالش میزکار شرکت کردی خودت خبر نداری سحر جونم^_^
اون کاکائوئه....کوفتتتتتتتتو تو گلوت گیر کنه اصن:))))

پاسخ :

هههه برمیگرده به همون مقوله ی انگیزه ک الان سناریوووو دارم نمیتونم کامل این مقوووووولروووو شرح بدم میدونین😂

عه!😊الان که دارم فک میکنم میبینم اره انگاری🙈
وای چقد لددددف داری بهاری مرسی واقعا😅😅😅
جودی آبوت
۰۱ آذر ۰۰:۴۵
عزیزم سحرجان
سلام
این پست پر از احساسات قشنگت بود
امیدوارم این هفته ی شلوغ رو باموفقیت پشت سر بزاری
✌✌💪💪

پاسخ :

سلااااام عزیزم😍
ممنون عزیزدل من😘
ان شاالله برای همه با ارامش بگذره😊💗💜
محمد حسین امینی
۳۰ آبان ۱۳:۵۶
معلما دارن ترورمون میکنن 

هنگ کردم 

همین زیست فردا پدرمونو درمیاره
معلمش یه جوری نگاهمون میکنه انگار ارث باباشو خوردیم:/

پاسخ :

دقیـــقا😡

معلم دینیه ماااااعه انقد چپ چپ نگا میکنه ادمو ادم بخودش شک میکنه😅
ببر بنگال
۳۰ آبان ۱۲:۰۱
موفق باشید .

پاسخ :

بسیار سپاس😊🌸🌺
SHIVA gh.s
۳۰ آبان ۱۱:۵۶
وااااااااااااااااااااایییییییییی حرف درسو نزن ک میخوآم بالــــــآ بیارم(بِبَیشید خو)
این وآزه سه حرفی جونمون رو گرفته :(
نمیشد از تو شیکم مآمآنآمون انیشتن میومدیم بیرون؟؟

پاسخ :

ههههههه😅
اره بخدا😰
کاش میـــــشد😤😤😤😤😡😠
آرین :)
۳۰ آبان ۰۲:۰۴
خود درس دفاعى چى هست که معلمش باشه :\
اولین و تنها 10 عمرمو امسال از این معلم دفاعى گرفتم :|
فیزیک 19.5
دفاعى 10
:|
خیلى عجیبه 😂😂😂

پاسخ :

واااااااالا😒
ده:/من سیزده😂
فیزیک بیست دفاعی سیزده😂😂😂😂خییییلی عجیبه واقعا هرسالم هموناس با یه جمله بندی دیگه😤
مجتبی مطوری
۳۰ آبان ۰۰:۰۴
چ انگیزه ای😃

پاسخ :

😊
ستایش
۲۹ آبان ۲۳:۰۸
چه پستی
اوووووف انقد هوس مدرسه قبلیمونو کردم
دبیر شیمیمون هفده صفحه تست گفته حل کنیم سحر
تا شنبه هفته دیگه
نههههههههه
خیلی بی درکن دبیرا
هنوز دارم تستای ریاضی و فیزیکم میزنم
بعدشم میرم سراغ زیست
نهههههههههه
خیلی معلما بدن
چرا اهمیت نمیدن آخه به آدم
اصلا گوش نمیدن

پاسخ :

😊
امیری حسین و نعم الامیر
۲۹ آبان ۲۲:۴۳
#عررررررررر_نزن

پاسخ :

با بدبخدی درس نخووووندی سرکلاااااس چاپلوس تحمل نکردی ببینی چی میگم😂😅
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
•به دور از همه ی ادم های مسخره و متظاهر دنیای واقعی...
فقط و فقط
برای مقداری آرامش...
اینجا از ته ته ته دل از روزمرگیام مینویسم :)

•دانشجوی رشته ی روانشناسی:)
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان