یک عدد سحررررررر له و لووورده شدهههه هستم که از مدسه به کلاس زبااااان رفتههه الانم در منزل روی سرامیکااای یخ چپههه شدهههه داره داخل وبلاگش پست میذاره همراه با لباسای گشاد مدسه و مقنعه و جوراب شوتینگ شده رو مبل...
عــــــــــــــــــــــــــای لاو یو بچههااااااااای بیان:))
تازه سحر خانووووووووووووووم گشادیان کلاس ریاضیشو که یه ساعت دیگه شروع میشه رو نخواهد رف پس چیکار میکند؟
الاااان این مدلییییییییی از حساب شکم خالی و معده ای که قار و قورش گوش فلک و کر میکنه درمیاد و جلووو تلوزیووون با همون حالت خزیدنی طور از رو سرامیکاااااااا به خونه ای که با بالشتتتتتتت و پتوهای گلبافت جان درست کرده انتقال میااابد و سی دی نهنگ عنتر {{{نهنگ عنبر هههه:)))}}} و گذاشته و میبینددددد و تا یه سااااااااااعت میخوابببد و برمیخززززد که بروووووووووود داشته باشششششد خر زدن فیزیک عشق جان را:)
پ.ن:کلللل ماجرای شنبه تا پشمبهههه به طور مبسووط تو پستی که قراره پشمبه بزارم میگم براتون:))کلی سوووتی ههههه:)))
هی پ.ن :میخوام تو چالش بهار شرررررررکت کنمم هی نمیشههههه هی کار پیش میاد میرم مدسه له و لووووووورده میام خونه نمیشه عصن که!الانم که کتلت کتلتم کم خونیم دارم هی فرررت و فررررررررت خسته میشم و خوابالو:///ولییییییی شرکت میکنم قول میدم:)))))))
بازم پ.ن:یهههه تریلی ای چیزی بیاد منو جم کنههه ازین وسط ههههههههه شام دایی جان اینا بعد از مدتاااااااا از ترکیه اومدن افتخار دادن بیان خونمون..... خونمونم که بممممممممممب زدن منم له و لورده و کتلتتتتتتتتتتتتتت و مامانمم سپرده خونرو دس گلل کنممممممم خودشونم سرکااااااارنننن:////ای مرگ بر این ساعات شیف بودن های مادر:////////
عررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر خستمههههه:"(
انگااااار با یه غلتککککککک از روم رد شدن درین حد لهم تو مدسه ام که انقد وحشی بازی درمیاریم دیگه حالی به آدم میمونه؟؟؟:)))))
یه چیزی میخواستم بگم از بس جااااااااااای کش جوووورااابااااااام میخاارهههه یاااادم رفتتت:///میدونم ربطی نداااااااارههه ولی خب:)))دیووونه شدم اصن خدافظ تا پشمبههه که بیااااااام یه پست طوولانیه طولانی بزارم:)اهااااااااااااااااااااااا یادم اومدددددددددد اینکهههه من پشمبه ها دیگه ازین به بعد کل روزمرگیااای شمبه تا پشمبه رو تو یه پست تایپ میکنم و عکساشم تو همون پست میذارم مبســـــــــوط و مفصــــــــــل:)
از همینجاااااااا به معلم دینی مون که چیز مثقال از کتاب و درس داده و جلسه ی بعد میخواد امتحان بگیره میگم گووووو.ه نخور سیب بخور با اووووووون روسریههه گل گلیییییت:)))))))اخیش:))نمیدونید که چقدرررررررررر حرصمونو دراورده:)))
توضیح عکس:اون قسمتتت از کیک که یکم رفته واسه زمانیه کهههه کیک تو یخچال بود و من چای ساز و زددددم و اززززززز گرسنگییییییییی ناخونک زدم تا چایی آماده بشه ههههه طااااااقت ندااارم واسهههه کیک کاکاعویی عصن میفهمییییییی کیک کاکاعویییییییییییه:)))
روزگارتون پر از بوی جوراب:)))
کلییییییی در آرامش باشیدااااا کلیییییییییی:)