بدون تو پاساژ گردی و آخرش با زبونی که چسبیده به سرامیکای پاساژ رفتن واسه پیتزا مینی و سیب زمینی و نمیخوام
بدون تو با شوق و ذوق آهنگ جدید دانلود کردن و نمیخوام
بدون تو سینما سه بعدی رفتن و نمیخوام
بدون تو بافتن موهامو به مدلای مختلف نمیخوام
با تو به یاد بچگیم که چیپس درست میکرردیم و من زیره دس و پات بودمو نمیخوام
بدون تو دور دور تو همت و آهنگای دوپیس دوپیسی و نمیخوام
بدون تو دیگه دنبال عکسای مدل صندل و مانتوی جدید نیستم
بدون تو پیاده روی شبانه رو نمیخوام
بدون تو ویولون زدن و نمیخوام
بدون تو همه ویولون زدن من رو فازه غمه
بدون تو دریا و شمال و آتیش درست کردن لب ساحل و نمیخوام
بدون تو شیطنت و جیغ و داد و شادی و نمیخوام
بدون تو صب اول صب رقصیدن با آهنگای حاجیلی و نمیخوام
بدون تو من داغووووووونم...
بدون تو داغونییییم...
من...
فنچک...
همه....
پیشمون باش...
پ.ن:از صبح که رفته واسه تیکه برداری نشستم گوشه ی اتاق و خیره شدم به دیوار...اسمس هامو جواب نمیده...چهار پنجتا از دوستاش که خودشون دکترن همراهش هستن ولی اصلا نمیتونم خودمو آروم کنم به هیچ صورت...
دارم میترکم ای خداااااااااا....
خدایا از بچگیم بهم گفتن حکمت و قسمت خدا هرچی باشه همونه...این مریضی بده که حکمت و قسمتته یکی از بهترینامونو ازمون گرفت اخه چراااااااا دوباره؟چرا حالا خالم؟
وااااای دارم دیوونه میشم قلبم از شدت تپش میخواد بیاد کف دستم..گوشی تلفن و موبایلم خیسه از اشکای من...
هیچ کاری نمیتونم بکنم...