این چند وقت هر موقع سئوالای ریاضی عصابمو خورد میکرد برای تفریح و اینکه یکم اعصابم آروم شه به هر وبلاگی ک میرفتم روحیم برا امتحان ریاضی بره بالا بدتر میدیدم همه نوشتن ریاضی داریم و.....
و منم دس از پادرازتر برمیگشتم سر نمونه سئوالای کذایی و کتاب کار اسفندیار و نوین و پرسمان گاج و خیلی سبز و نکاتی که خارج از کتاب به ما میگفتن و ما از سخت بودن اون سئوالا فقط با چشمای گردشده نگا میکردیم اوهوم عین جغد...
و گذشت و گذشت من فقط برای امتحان 1ساعت نمونه سئوال حل کردم و تمام و وقتی به تلگرام برمیگشتم و میدیدم دوستان خرخونم انلاین نیستن و لست سن یستردی ات2ظهر انلاین بودن باز استرس به جونم میوفتاد که الان همه علامه ی دهرن و من الاف....
و امروز امتحان خیلی خیییییییلی آسون تر از اون چیزی بود که من فکرشو میکردم هرچند مهمم نبود چون همیشه قبل از امتحان دوتا سیلی به خودم میزنم که آروم باش یا خوب میدی یا گند میزنی و تابستون باس بری امتحانتو بدی و خییییلیم جواب میده امتحان کنید...
الان هرچی نشستم به این فک میکنم مگه بچه های نمونه دولتی که امتحانای سطح بالا و مطالب خارج از کتاب باهاشون کار میشه نباید از مدارس معمولی که در حد کتاب کار میکنن جدا بشه؟خب این چه وضعیه یدونه سئوال ازون نکاتی که من با اشک ریختن یادگرفتم چرا نیومد؟؟؟
چقد نامردی عاخه...چققققد
وجالب تر اینکه هروبلاگی که الان سرمیزدم امتحانشونو خراب کرده بودن:/
خدا قبل از امتحان ریاضی یه دانش اموز فووق العاااااااده گیج و تو دامنتون نندازه که اخرش فقط میشه گفت دوست عزیز از جلو چشمااااام خفه شوووووووووووووووووووووووو:///نمیفهمید هرچی بش میگفتم ما ایکس و میخوایم دس خودش که نبود نمیفهمییییییییییییید میگفت چرااااا من قانع نمیشم...
بعد امتحان همه میرن ویسکی میزنن دوستم با یه حالت خاصی و با یه خودشیفتگی ای منو به کیک و دوغ آبعلی دعوت میکنه:/
همین دیگه معدم میسوووووووووزه نمیتونم چیزی بنویسم