روزمرگی های یک نیمــــــچه روانشناس!

نگران فردایت نباش ،خدا از قبل آنجاست:)

سرماخوردگی اونم درست وسط اردیبهشت....عجیباااااا قریبا...

دلم میخواست بیام و از این چن وقته بنویسم حس میکنم یه جدایی زایدالوصفی بین من و قلمم افتاده که باعث میشه همون سحر قدیمی نباشم که با نوشتن و تراوشات ذهنیش حالش خوب بشه...وقتایی که کمتر وبلاگ مینویسم ینی خیلی اوضاع خوب نیست...الانم که با وجور سرماخوردی وسط اردیبهشت و بهار با حساسیت و سینوزیت و رخوتی که بهار میندازه به جونم که دیگه هیچی....خلاصه بگم...جمعه رفتیم نمایشگاه کتاب...ینی خالم گفت میای بریم منم که کلا منتظر:))))انتشارات محبوبم و کتابایی که ازشون میخواستم و تو یه لیست نوشتم و اولویت بندی کردم و رفتیم نمایشگاه کتاب و ناهار از همون بوفه های مصلی که عرض کنم فست فودش افتضاح تر از بده، الویه خوردیم اونم خیلی خوب نبود ولی از هیچی بهتر بود....نشر چشمه و نگاه و مرکز و نیماژ و بقیه انتشارات محبوب و معروف و رفتیم و بقیه رو سرسری رد شدیم ازشون و کتابایی که میخواستیم و خریدیم که یه توضیح کلی واسه کتاب و نمایشگاه و اینا تو یه پست جدا میگم+کتابایی که خوندم و قول داده بودم معرفی کنم واسه اون قشری که اهل کتاب خوندن هستن...چون من خودم دلم میخواد کتابایی رو بخونم و روشون وقت بزارم که منو تمااااااااااما محو خودش کنه و یه کاری کنه یادم نره حتی یه کلمه از اون کتاب و برای همین کتابایی و که اطرافیانم که سلیقه هاشون تقریبا نزدیک سلیقه ی خودمه رو هم به لیست کتابا اضافه میکنم و کمتر پیش اومده پشیمون بشم...
داشتم فکر میکردم دو سه هفته مونده تا تموم شدن امسال و روزا مسابقه ی دو گذاشتن و دارن تند تند میگذرن و تابستون میاد و من میشم یه بچه کنکوری که باید حسابی بخونه...بعدم روزا همینجوری مثل الان بدون اینکه یه لحظه نفس بگیرن با عجله بگذرن و منم بی توجه به روزایی که داره میگذره هنگ این باشم اخهههه چرا انقد زود داره تموم میشه؟
صب نشسته بودیم رو صندلی با فاطی اینا...گفتم وقتی به اومدن تابستون فک میکنم یه عالمه خوشال میشم ولی وقتی یادم میوفته باید بایم مدرسه کل دلخوشیم به فنا میره...
گفت هرچی باشه روزای خوبین هیچوقت تو خونه انقدی نمیخندیم که وقتی با همیم غش خنده ایم ....دیدم راست میگه.... هرچقدم سخت باشه یک سال تموم صبح زود بیدار شی و تا نزدیکای عصرم مدرسه باشی و جون بکنی و درس بخونی بارم می ارزه که ماعده صب زود خیلی جدی بگه وای سحر برگه شیمیم و جا گذاشتم و میای بریم بیاریم با هم؟خونمون نزدیک مدرسس...منم نرسیده بگم اره بدو بریم و با کیف بدوییم دم در مدرسه بگی سحر الان که دارم فک میکنم برگم تو کیفمه و بدویی و من بیوفتم دنبالت که دهنت و اسفالت کنم و ببینم یاسی و فاطی مردن از خنده رو صندلی....یا کلی ماجراهای خنده دار و دیوونه بازی ...می ارزه...

فردا امتحان عملی ازمایشگاهه و هیچی نمیدونیم...ینی نمیدونیم اصن چی هست از کجاها هست....امتحان کتبیشو که گند زدم خدا بخیر کنه....

از نظر دکترا سوپ و اش و مایعات و سبزیجات و میوه جات میتونه برای سرماخوردگی خیلی مفید باشه و حال مریض و بهتر کنه ولی از نظر دکتر سحر برای یک عدد سرماخورده ی خیلی له موارد تو عکس خیلی میتونه کارساز باشه:))))
۰ ۰
یکــ ـتا
۲۵ خرداد ۰۹:۲۲
امیدوارم،خوب بشید💟

پاسخ :

مرسی عزیزم♡
yasna sadat
۲۱ خرداد ۱۷:۰۷
خوبی سحر جوون 

کجایی کم پیدایی:)

پاسخ :

عزیزدلمی یسنا گلی یکم سرم شلوغ بود توخوبی؟♥♡
آرام :)
۱۶ خرداد ۱۸:۰۵
ایشالا خوب شی:)

خوب شدی یا نه؟

پاسخ :

مرسی عزیزم♥
نازنین مریم
۱۶ خرداد ۰۸:۳۵
سلام اجی
نیسی کجایی؟ 😕

پاسخ :

سلام عزیزم همینجا:)♥♥
✣یگانـღـه✢ jb
۱۱ خرداد ۰۰:۲۲
:)))امیدوارم زود زود خوب بشید

پاسخ :

ممنون عزیزم
گفتگو
۰۲ خرداد ۱۹:۰۸
خیال کن پروانه 

مرا روی انگشتانت بنشان

و برویم لبخند بزن

شاید ؛

شاید از تمام دنیایم

_ همین یک روز _ باقی مانده باشد...

پاسخ :

://////
yasna sadat
۲۷ ارديبهشت ۱۷:۲۲
خوبم ممنونم عزیزممم:*

پاسخ :

خداروشکر
yasna sadat
۲۷ ارديبهشت ۱۳:۵۷
چطووری سحرررر جون:)

پاسخ :

قربونت برم عزیزم خوبم تو خوبی؟♥
من دلم پاکه ...
۲۵ ارديبهشت ۲۲:۳۷
ااااا من از اینا موووخوااام...😣😣

پاسخ :

:))♥
میم . الف
۲۰ ارديبهشت ۱۶:۳۶
لواشک ^_^

آره واقعا می ارزه ... من گاهی وقتا وحشتناک دلتنگ مدرسه میشم :| خیلیییییی روزای خوبی بودن :))

پاسخ :

الان که تمووووم شده میبینمممم خیلی دلم تنگ شد براااش:(البته خیلیم تموم نشده ولی سال سوم تموم شد دیگه:'(
Aramam .F
۱۷ ارديبهشت ۱۱:۴۳
امیدوارم هرچی زودتر خوب بشی سحر جونم:)))

پاسخ :

مرسی عزیزم
محسن رحمانی
۱۵ ارديبهشت ۲۳:۵۳
سرما خوردن مخصوص یه فصل سال نیست توی هر فصلی ممکنه دچارش بشی منتهی تو فصل زمستون بیشتر.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
•به دور از همه ی ادم های مسخره و متظاهر دنیای واقعی...
فقط و فقط
برای مقداری آرامش...
اینجا از ته ته ته دل از روزمرگیام مینویسم :)

•دانشجوی رشته ی روانشناسی:)
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان