روزمرگی های یک نیمــــــچه روانشناس!

نگران فردایت نباش ،خدا از قبل آنجاست:)

سردردِ کوفتی؟رهایم کن رهایم کن رهایم کن!

امروز کلاس زبان خیییلییی خوب بود کلا مدرسه م نیز، فقط بخاطره اینکه غزل بود،صب رسیدم مدرسه یهو اومد تو کلاس چون رشتش ریاضیه کلاسشون کناره کلاس ماس یهو با جییییغ پرید بغلم انقدرررر خوشحااال شدمممم محکم ماچش کردم چون درگیر امتحان بودیم از چهارنشبه همو ندیده بودیم بچه هام همچین نگا میکردن😂سره کلاس زبان ساندویچ گرفتم یدونه خیلی بزرگ بود توش مخلفاتش زیاد بود باهم خوردیم نصفش موند هی خوردیم هییییی اضافه میموند😂اخرم یکمش موند مجبور شدیم بریزیم دور چون واقعاااا تا خرتنااااق خورده بودیم و من امروز با سردردای همراه همیشگی پیش غزل حالم خیییلی خوب بود خیییلیییی خییییلی سره کلاس زبان سره یه موضوع خیلی پیش پا افتاده غش کردیم از خنده پنج دقیقه قه قهه میزدیم با چشای گرد شده بقیه... اشک میومد از چشمامون ازم نظرخواهی کرد برای تولد جناب بی افش چی بخره منم خییییلی وارد😂😂😅😅😅از کیم اومد نظر گرفت😂هیچی گفتم دستبند چرم خوبه ساعت و چمیدونم عطرم میتونه خوب باشه خلاصه کلی خوش گذشت و مسخره بازی دراوردیم... وسط خنده ها که سردرد جاااان فرساااا کم کم داشت منو میکشت داشتیم میخندیدیم من سرمو گذاشتم رو میز از شدت دررررد گریم گرفت واقعاااا دست خودم نبودم اصلا دوس نداشتم اینجوری بشه ولی شده بود پاشدم سریع رفتم بیرون هی با خودم میگفتم الان میگن این خله یا دوشواری داره  با خودش...ولی خب غزل خوب میدونست اومدم تو اصلا نفهمیدم چی گفتم به معلممون نیم ساعت مونده بود گرفتم خوابیدم و اومدم خونه روز از نو سردرد از نو....نه تونستم قایق بخار درست کنم برای ازمایشگاه....نه تونستم شیمی تستاشو بزنم و بخونم ...نه تونستم کتابکار فیزیک حل کنم و تستاش ایضا فققققط سردرد وحشتناااک بود هرچقدر میخواستم خودمو به یه کاری سرگرم کنم نشد...نمیدونم فردا چی میشه اصلا هیچ کاااری نکردم قایق بخار ده نمره داره بابام سفره کاری نشد درست کنم ده نمره پر!یکی از درسایی که باعث شد معدلم بیاد پایین تر از حد انتظارم همین ازمایشگاه بود تازه همه ازمایشاشو انجام داده بودم برده بودم براش این ترم تجدید نشم صلوات هههه فک کن ازمایشگاه تجدید شی تابستون ارلن به دست بری برا ازمایشگات امتحان بدی...چقد بعضی معلما عقده دارن اخه....خلاصه دیدم من درس بخون نیستم با این وضع نه خوابم میبرد نه اهنگ و کتاب اثر داشت گوشی و گرفتم دستم اول زنگ زدم به خالم حرف زدیم بهش کلییییی ازش انرژی گرفتم خیلی خوبه این بشر ...بخدااااا اگه نبود من واقعااااا نمیدونستم چیکار کنم حرفاش خییییییلی خوبه خیییلی!اصلا الگو خانومه منه ایشون😅بعد زنگ زدم غزل که گف سحرررر خوب شد زنگ زدی پنجشنبه تولد حسینه(جناب بی اف)گفتم خب مبارک باشه تو چرا خوشالی گف برییییم بیرون با بچه ها پارکی جایی که تولدشم بگیریم گفتم زاااااارت باشه میام شک نکن والاااااا واسه پسر مردم تولد نگرفته بودیم که.....😅😅😅هیچی دیگه یکم صوبت کردیم قرااار شد ببینیم خدا چه میخواد و اگه شد برم ولی اصلا نمیخوام برم امیدوارم مجبور نشم سردرد و بهانه کنم...فردام باز بعد از کلاس وقت دکتر دارم کییییی بیام شیمی بخونممممم و خدا داند...

میشه برام دعا کنید؟؟؟خیلی محتاج دعاهاتونم مررررسی که هستین:)

۰ ۰
ستایش
۰۲ اسفند ۱۵:۳۴
سلام همزاد جونم
خوبی؟
برات دعا میکنم خییییلییییی
تولد پسر مردمم برو خب عب نداره که...
یکم شاید اینجا پست خوشاااال کننده بزاری دلمون شاد شه
خوشحالم حداقل سردردامون مثه هم نیس
خخخخ
ولی مطمئنم صورتامون مثه همه
اصلا شک نکنیا اصلا....
خخخخخخخ
سحر مواظب خودت باشیااااا
از طرف منم غزلو ماچش کن خییییلیییی باهاش حال کردم...
در کل دخمل باحالیه!
دیگه از گلات چه خبر؟
گل من سفیدک گرفت مجبور شدم دارو بهش بدم
گلاشم مجبور شدم قیچی کنم
با گریه اینکارارو میکردم
ایشالا زود خوب شه دوباره گلای خوشمل خوشمل تحویل من بده
سحر دبیر زیست ما همون دبیر آزمایشگاهمونه
برای اینکه کل کلاس عین هم خر زیست خونده بودن نمره زیر نوزده نداشتیم
نمره آزمایشگاه رو بهمون کادو داد
به همه بیست داد...
میدونم آدمی نیستی برای درسای چرت غصه بخوری گفتم بگم بهت
جریان کارنامه و اینا رو هم نذاشتی قابل توجه شما خانم دکتر گرامی...
قابل شما رو هم نداره
تازه هنو نصف حرفام مونده ولی گفتم دیگه حال نداری بخونی
بای فعلا همزاد جان جانان...

پاسخ :

به به:)
چطوری شما؟:)❤
مررررسیییییییی عزیزمممم ممنون💜
انرژی:)
برم:|؟؟؟؟؟؟حالا شاید رفتم بخاطرشما😝😜
خداروشکر که سردرد نداری ایشالله هیچوقت نداشته باشی:)
اووووه یس بی بییییی قبول نیس چقد طرفدار پیدا کرده غزل😅😅😅ادرس بدم بیاد بخونه ذق کنه😂
گلامم گفتن به شما سلام ویژه برسونم:))
عـــــهههه چرا سفیدک زده؟؟؟؟زیاد بهش اب دادی؟شایدم جاش خوب نیس کنار پنجره بذار هروزم حداقل دو سه رب بذار آفتاب بخورن یه هفته یبارم اب بده هیچیشون نمیشه که هیچ کلی گل میدن مثل کاکتوسه جدید من حالا عکسشو میزارم بعدا
عهههه جدی؟؟؟خوشبحالتووون پس به به:)تا باشه ازین معلما:)و ازین کادوعا و:)
تو همون نظر قبیلیه درمورد کارنامه تو جواب به نظرت نوشتم که نمیخوام عمومی شهههه اخهههه میدونی که ریا میشه😜😜😜
نههه چرا حال دارم:)
بابای😉💗
فرشته ...
۰۲ اسفند ۰۶:۳۵
سلام:)
منم برای درس خوندن خیلی اذیت میشم ولی خب چاره ای نیست.ما انگار باید با این درد زندگی کنیم و باهاش بسازیم.
امیدوارم خیلی زود حالت خوب بشه عزیزم.
موفق و مانا باشی
یاعلی

پاسخ :

فرشته ی جان:)خوبی؟:)
اعترااااااااااف میکنم چقد برای موفق و مانا باشی اخر نظرات دلم تنگ شده بود❤
مررررسی مرررررررسی مررررررررررسی عزیزدلم💗💓
آموزشی-تفریحی
۰۲ اسفند ۰۱:۴۱
جالب بود یه ذره فقط زیاد به حاشیه نبر مطلبو.مرسی

پاسخ :

من وقتی دارم مینویسم هرچی از ذهنم بگذره مینویسم و خواه ناخواه به حاشیه و قهقرا میره خودش موشکولیم ندارم باهاش ولی چشم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
•به دور از همه ی ادم های مسخره و متظاهر دنیای واقعی...
فقط و فقط
برای مقداری آرامش...
اینجا از ته ته ته دل از روزمرگیام مینویسم :)

•دانشجوی رشته ی روانشناسی:)
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان