روزمرگی های یک نیمــــــچه روانشناس!

نگران فردایت نباش ،خدا از قبل آنجاست:)

خوبیه بارون اینه اشکات و هیشکی نمیبینه💧

نمیدونی تو بارون گریه کردم شیرینه

خوبیه بارون اینه اشکات و هیشکی نمیبینه

برگرد دارم میمیرم از درد

شدم یه عاشق ولگرد نمیری از تو خاطررررررررررم

دستِ این دوری دلمو شکسته

منتظر تو یکی نشسته

با این پاهای خسته کجا برم!

کاش میدونستم عشقم...نمیمونی پای حرفت

تو رو به یادم میاره شیشه ی یادگاری عطرت

بی تو  قلبم همیشه میگیره نفسم واسه نفس تو میرررره

 واسه برگشتنت نگو دیره

طفلی قلبم بی تو داره میــــــمیــــــ💔ـــــــره

۰ ۰
ببر بنگال
۲۴ بهمن ۲۱:۰۰
خخخخخخخ حالا چرا کتلت ؟ 
ستایش
۲۴ بهمن ۱۶:۳۳
الان این اون پست شونصد کیلومتریه با کلی عکس؟!
سحر...
ناراحت نباش دیگه
با آهنگه عین هم چی گریه کردم
انصافه آخه از هشتصد کیلومتر اونور تر اشک آدمو در میاری...؟!؟!
همدم تنها
۲۳ بهمن ۱۶:۲۴
سبک کردی خودتو
♥️ っ◔◡◔)っ ♥️ mohammad)
۲۱ بهمن ۲۲:۳۸
گریه کردی؟

پاسخ :

:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
•به دور از همه ی ادم های مسخره و متظاهر دنیای واقعی...
فقط و فقط
برای مقداری آرامش...
اینجا از ته ته ته دل از روزمرگیام مینویسم :)

•دانشجوی رشته ی روانشناسی:)
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان