روزمرگی های یک نیمــــــچه روانشناس!

نگران فردایت نباش ،خدا از قبل آنجاست:)

امروزمان سرکلاس:/رفقای بی کلک:/به صلابه میکشمتان به مولاااا:/

سر زنگ زبان دیدم حانی و گوگو و صبا و فافی و زهرا{اسماشونو نمیخواد حفظ کنید تو امتحان نمیاد:))))} چارتایی افتادن رو یه کتابه و با اتووود و مداد و خودکار صفحه اولشوووووو دارن به چیز میدن آها به فنا:))

منم همینجوری متفکر داشتم ریدینگ و میخوندم و با ارنج و پا جفتک اینا مینداختم که خفه شن تمرکز کنم بالاخره:)))
ریدینگ و خوندممم انقد حرصم گرف از دسشوووون و با فکر اینکه کتاب صباعه با خودکار ابی گرفتم صفحه اولشوووو خط خطی کردم مثل اسبی که رم کرده چارتااااییی افتاده بودیم به جون کتاب بعد اینام هی بهم دیگه نگا میکردن و میزدن زیر خنده و معنادار همینطوری بهم نگا میکردن... منم فک کردم واسه این خل بازیامونه باهاشون خندیدم و تموم شد اخر فعهمیدم گند زدن/زدم تو کتاب خودم:/// تا بههه خودم اومدم زنگ خورده بود و بیشورا عرعر کنان کیفاشون و ورداشتن و رفتن:////صفحه ی گوشیم رفت توووو{جای انگشت مونده قشنگ یه گودی درست شده} انقد که با حرص تایپ کردم تو گروه براشون:دهنتووووووون آسفالته فردا:))))))))

....

یه همکلاسی دارم سه سانته انقد کوتاهه من از وقتی دیدمش ب خودم و قدم امیدوار شدم چون تا امروز فک میکردم من خیلی قدم کوتاهه:/خلاصه هی قیف میاد مننن باباااااااااااااام با پورشه مشکیش هروز میاد دمبالم و ازین سیب خوریا:/منم تو دلم گفتم عه؟؟باشه:)))
کلا من از اولشم با این بشر مشکل داشتم...از قیااافش اسکی رفتن میباره دیگه حالا تصور کنید زنگ تفریح تو کلاس داشتم شیمی میخوندم اینم  اکیپشون و رو میز و نمیکت جم کرده بود و رفته بود بالا ممبر و هی شاخ بازی درمیاورد...:/منم گفتم میشه شات آپ شی دارم درس میخونم دوست عزیز:/گف نچ:/گفتم وقتی نوچ و کردم تو آستینت میفهمی با کی طرفی بند ان گشتی:/از قصدی بین بند و ان گشتی فاصله انداختم خلاقیتتتتهههه دیگه:))))خلاصه ازون زنگ شدیم دشمن هممممم با نگاه های خصمااااانه :///حالا ربطی نداره ولی انقد میخواد ادای این خرخونارو دراره انگار من نمیدونم واسه ثبت نام میز کناری ما بود و داشت تعهد میداد که امسال مثل نهمش ریاضی و درسای تخصصیشو 13-14 نشه:/حالا بماند که با پارتی نوشتنش اماااااااان ازین پارتی اه اه اه:///

زنگ که خورد پشت سرش رفتم چون تا یه جایی هم مسیر بودیم مثل این کاراگاها هههههه کارگااااااااه سحر ههه:)))بعد یکم رفت و رفت و رفت و دیدم نزدیک  یه موتوریه شد که گویا داداشش بود:///بعدازینکه یه فوش ابدار بش داد و گفت دفعه ی بعد دیر بیای میرم به بابا لوت میدم که اونروز با فلانی دیدمت تا دیگه بت پراید به اوون گلی و نده ببری جی افتو بگردونی:///
پورشه:///
موتور://////////
پراید:////

امسال واقعا عصاب ندارم خیلیم ادم شدم و میخوام سرم تو کاره خودم باشه و برم و بیام اگه بزارن...حالا با خودمم شرط کردم بعد ازینکه قشنگ قهوه ایش کردم بیخیالش شم:)))
...

فردا هفته تموم میشهههه هوووووووووهوووووووو شماااا خونتون مورچههه داره هوووووهووووووو نه ندارهههه:))))اوه محرمه صلوات بفرستین عجب هفته ای بوداین هفته عا://///// دیگه خیییییلی دارم درباره ی مدرسه مینویسم از این به بعد درباره معلما که اگر اتفاق خاصی پیش نیاد نمینویسم چون آرشیو مهرماه وبلاگم کلا شده مدرسه بجز یکی دو مورد:/

...

مثلا فردا درسامون سبکه عین امروز هم امتحان داریم هم مخش بعد مثلا فقط یه درس مخش نوشتنی نداریم رس مارو کشیدن://///از کلمه هایی که معادل فارسیش و تو کتابمون نوشتن متنفرم:///

...

تا به امروز فک میکردم اینایی که انار دون میکنن میریزن تو ظرف کوچولوها بعد با قاشق چایی خوری میارن مدسه با نمک و گلپر و میشنن میخورن خیلی خزن و خز بازی درمیارن:))))))) امااااااااا امرووز که من اینکارو کررررردمااااااا و بعد از امتحااااان شیمی نشستم رو زمین چار زانوووو انار خوردم با نمک و گلپر واقعاااااا حرفمو پس گرفتم خیلی چسبید:)))))))

...

همش حس میکنم موقع رفتن به مدسه یا برگشتن یکی دنبالمه نه تا یه جایی مثلا تا دمه دره خونه...یا حتی صبحا همینطور...بعد هروقت برمیگشتم و پشت سرمو نگاه میکردم؛ میدیدم هیشکی پشت سرم نیس...درست عین دیوونه ها یا درسا فشار اوردن هههههه یا خل و چلیم درجش رفته بالا اینم میتونه باشه هههه مث این فیلمااای جن و روحی شده بود عصن یه وضعیتیییی ههههههه:)))
...
من و کانالم و پستای خوبم و اون یه عضویییییییی که توشهههه ^.^و من به امید سین کردن اون پست میذارررررم شما و همه هههههه:)))

دیگه همینا امیدوارم که روزاتون در آرامش باشه و تو این ایام ما رو از دعاتون بی نصیب نذارید که واقعااااا محتاج دعاهاتونم
۰ ۰
yasi adkd
۱۶ مهر ۱۷:۴۱
آخی ... 
 خودت قهوه ای نشی صلوات :)

پاسخ :

نمیشممممم یه صلوات میفرسم تو نشی هیچوقت هههه:)))

الهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم فوووووووووووت:)
خانومِ ر ...
۱۶ مهر ۱۴:۱۲
موفق باشی سحر جان :)

پاسخ :

من چاکرپاکرتم:)

همچنین خانوم ر جان:)
محمد رضا
۱۶ مهر ۱۴:۰۳
والا نمره 13 و 14 خیلی خوبه!
من که همونم نشدم!

پاسخ :

باریکِلا:/
ree raa
۱۶ مهر ۰۹:۴۴
وای به خاطر ارجحیت انار با نمک و گلپر از آخر شروع میکنیمممممم! ^ـ^ اصن عشقه این ترکیب ، من که عاشق خرت خرت جویدن هسته های انارم با این وضع:دی :)) نوش جانـ^ـ^ پاییز اناری خوش اومدی ♥ـ♥

چقدر بدم میاد از این موجودات ! واقعا کمبودات شخصی فشار میاره :/ !  

+ بیچاره کتابت :/ چقدر دردش اومد واقعا اصن رسالتش قرار نبود این باشه، :))

پاسخ :

ههههه:)))

عشقهههه زندگیههههه عمرههههه:)


وایییییییی خرت خرت:))))

فداتم:)

واقعا:/

ههههههه دقیقا:)))))
همدم تنها
۱۵ مهر ۱۵:۰۸
دهن مارو آب انداختی 👍

پاسخ :

هاهاهاها:)))))
Tamana .....
۱۴ مهر ۲۲:۴۶
کتاب خودتووو نابوود کردی خخخخ هیچ جاش انقد ب ادم سنگین نمیاد

پاسخ :

خییییییییلی هههه:)))
فرشته ...
۱۴ مهر ۰۹:۱۱
من یه روزی ارزو میکردم مدرسه تموم بشه خلاص بشم الان انقدر دلم تنگ شده هر روز تو گروه با بچه ها حرف میزنیم و دلمون تنگ میشه:(((
کار به اون بند انگشتی نداشته باش بزار شاد باشه بچه:))
انار , نمک :)) دلم خواست
هیئت میری ما رو هم دعا کن
موفق و مانا باشی
یاعلی

پاسخ :

عزیزم :)

چشم:)

جات خالی:)

هیئت نمیرم ولی چشم حتما تو دعاهام همیشه به یادتم فرشته جونیم:)

همچنین دوستم

علی یارت
yasna sadat
۱۴ مهر ۰۰:۲۳
قضیه این خونتون مورچه داره چیه؟؟

کلا  لاف زن تو کلاسا زیاد عست

پاسخ :

یه آهنگه سه برادر خداوردی خوندن خزه بعد بهم میگن دیگه نمیدونم چرا:)))آهنگش شاده بعد محرم گوش کن:)

خیلی خیلی خیلی:///
آرین :)
۱۳ مهر ۲۱:۰۹
با این توصیف تو س تو مدرسه همه باید براى من بند انگشتى باشن :\
هفتمیا تا استخون لگنمن به مولا :\ البته اونا خیلى ریزن -_-
شما ها چرا اینقدر ماجرا با همکلاسیاتون دارین؟ من کلا باهاشون خیلى ماجراى خاصى ندارم :|
محرم تسلیت ، دعاى پدر و مادرت پشت و پنات D: مام دعا میکنیم البته :))))
مارم دعا کنین تو این اعیام D:
:)))

پاسخ :

نیسن:///

هههههههههه:)))

خب تو تویی ما ماییم قانع شدی نه؟؟؟

همچنین شما:)لطف میکنید:)

حتما:)


جودی آبوت
۱۳ مهر ۱۸:۵۹
:)
ان شاالله سال تحصیلی خوبی داشته باشی
با اون دختره هم کاری نداشته باش،سعی کن بهش حساس نشی و روی درسای خودت تمرکز کنی


پاسخ :

فداتم:)

چشم:)
bahar ...
۱۳ مهر ۱۸:۴۶
(:منم متنفرم ازین(((((: کلمات معادل اهع

پاسخ :

اهعععع دیدیییی چقد رو مخن:)))
هوپ ...
۱۳ مهر ۱۸:۴۶
دختر خوب باش سحررر اذیت نکن بچه مردمو ؛)))
چطوری شما دهمیا زیست میخونین؟ دلم براتون سوخیده!

پاسخ :

هههه تقصیر خودشه خب:)))))

به سختی:"(
ستایش
۱۳ مهر ۱۸:۱۶
بابا ترکوندی وبو بسه از درس ننویس دیگه
منم الان کتاب زیست جلومه فردام کلیییی کار داریم

پاسخ :

من گوه گیجههه گرفتم واقعا شیش تا کتاب جلومهه نمیدونم کودومو بخونممممم:((

هههه باشه فقط بخاطر تو:)))))
بسوی او
۱۳ مهر ۱۸:۰۱
فلک در دفتر عشقم قلم زد 
چه اوقات خوشی داشتم به هم زد 
الهی ای فلک چرخت نچرخد 
که چرخ آرزوهایم به هم زد 

پاسخ :

سپاس خیلی:)
عای عم بــــهـــــار D:
۱۳ مهر ۱۷:۵۰
اون دختره منو مرده :)))
بند عن گشتی :دی

پاسخ :

:))))))بخدا:))))دندونای سیم خار دار شدشم رو هم فشار میداد ازحرص صداش میومد هی:))))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
•به دور از همه ی ادم های مسخره و متظاهر دنیای واقعی...
فقط و فقط
برای مقداری آرامش...
اینجا از ته ته ته دل از روزمرگیام مینویسم :)

•دانشجوی رشته ی روانشناسی:)
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان