روزمرگی های یک نیمــــــچه روانشناس!

نگران فردایت نباش ،خدا از قبل آنجاست:)

اولین تجربه ی کدبانو گریمان در منزل پدربزرگ همراه مهمانان همراه تر با دعاهای شماها که گند نزده باشم:)

با عجله شوت میشوم به حمام و با سرعت جتتتتت میایم لباس و مانتو مقنعه میپوشانیم و با برس به جان موهای نمناک به لطف سشوار میوفتیم ویولن به کول با قدمای بلندددد خودمان را به کلاس میرسانیم و بعد از اتمام کلاس با نیلو به کافی میرویم و همچون عکس بالا کالری می افزاییم چرا که فردا میروییم باشگاه همه اش را میسوزانیم اماااا من همیشه فکر میکردم اینها که  در کافی با عشووووه نصف کیک و شیر پسته شان را نمیخورند میخواهند کلاس بگذارند ولییییییی وقتی با خوردن نصف شیر پسته به صورت دولا دولا راهی بیرون کافی شدم فهمیدم سخت در اشتباهم:)

حال دلم بحاااال اون کیک که مزه اش را هم نچشیدم میسوزددددد و گشنم میشوووووووود آخر حیف پول نیست:/نیلو شکمویی نثارمان میکند و میگوید دو تا گاز گنده ب کیک من زده و دوییده بیرون و نگران نباشم {سحر خسیسیان}:)بالاخره پول داده است گور پدر کلاس عصن:)

بعد از بوس بوس و ماچ ماچ و خوش گذشت و قربانت و ممنون و لوس نشو برو گمشو دیگه ی نیلوجان، به سرمان زد به منزل مادربزرگ بتازانیم:)

گوشی موبایل را از جیب دراورده و با اهل خانه تماس حاصل فرماییده و اطلاع داده که امشب به خانه پدربزرگ میرویم:)

از دم کافی تا منزل مادربزرگمان مشغول "باشه چشم باشه باشه آشه باشه چش باشع چشم ناشه باشه باشع باشه بابا نه نه باشه باشععععع"به مادرمان بودیم و وقتی رسیدیم طبق معمول با کلید در حیاط را باز کردیم و وارد حیاط خوشگل مادربزرگمان که در آن دو سه عدد درخت انگور و انجیر قرار دارد میشویم و مانند همیشه مقنعه ی کوفتی را از چانه به روی کله میکشانیم و از فرط تشنگی شلنگ حیاط را تا ته در حلق خود فرو مینماییم و مانند قورباغه آب مینوشیم:))دور از جانم که:))

سپس همانطور که درحال پیموییدن پله که ما را به در منزل اصلی میرساند بودیم، دکمه های مانتویمان را نیز با میکنیم و آهنگ همنفس پازل باند را با صدای سرما خوردگیانه ی حاصل از لم دادن جلوی کولر میخوانیم و جیییغ میزنیم سلااااااااام و وقتی با دکمه های باز و بسته و مقنعه ی روی سر کشیده شده با دوعدد لپ صورتی حاصل از گرما وارد منزل پدربزرگمان میشوییم خانواده پارساشون و یک خانواده ی دیگر که نمیشناختمشان درحال میل شربت بودندی!

بنده نیز به صورت وحشت زده به حیاط دوویدم و خود را مانند آدم درست کردمی و پا به داخل منزل نهادمی و گویا هیچ اتفاق نیفتاده سلام کردمی و به خود فوش دادمی که چرا بد موقع مزاحم شدمی...فکرش را بکنید با لپان گل انداخته و قرمز و داغ از گرمای تابستان و و مقنعه من در جمع نشسته بودندی و دعا دعا میکردمدی تا مادربزرگمان بگوید تو خسته ای جانه مادر برو استراحت کن امااااااااااااا اماااااااااا امااااااااااا...مادربزرگمان گفت سحرجان حال که آمدی شام امشب را میسپاریم به تو:/

حقیقتا من تنها غذایی که بلد بودم عالی بطبخمی استانبولی پلو بودی:/ حال با حاله زار به آشپزخانه رفتمی تا خاکی به کله کنمی:)

جایتان خالی زرشک پلو با مرغ و عدس پلو و قرمه سبزی و سالاد درست کردمی:)

بعد از ان نیز دیدمی تمام وسایل باسلوق را دارندی دو سوت باسلوق درست کردمی تا بعد از شام با چای بزنند تو رگ :)

در واقع من فقط زرشک پلو و عدس پلو و سالاد درست کردمی بقیه را که در یخچال بود گرم کردمی{ههههه کی به کیه بابا}:)

و دوغ و دلستر استوایی و نوشابه را که دادم پارسایشان برود بخرد {خودش اصرار کرد} و از آنجایی که خستگی مان را فقط لواشک رفع میکرد داخل لیست خرید نوشتمی: لواشک لقمه ای پاک نژاد... آلوچه باغلار...آلوچه ی قرمز ازین شورا...لواشک کیوی و انار و آلو کنار کاکاعوهای روی صندوق قرار دارد...{آدرس لواشک ها هم گفتمی تا اشتباه نخرد هههه}

 بنده خدا کف کردی اما نه تنها او بلکه کل خاندان سحریان میدانند من دیوانه ی لواشک هستم به خصوص هرچه کثیف تر خوشمزه تر:)))

الانم لب تاب خاله مان را از اتاقش کش رفتیم و رو تخت دراز کشیدمی و دارم الوچه میخورمی و پاهایم را تکان میدهمی انقدر حال میدهد:)))خصوصا که لب تاب خاله مان آلوچه ای شده عست:))کرم درون عست دیگر:))

 

اولین و آخرین پی نوشت:من شامو نخورم اگه اتفاقی افتاد یکی باشه زنگ بزنه اورژانس...نظرتون؟هوم؟خوبه نه؟؟؟

عههههه چقد زیاد شد!عخی!بخونید دیگه ایندفه رم:)

:))))

تنها آهنگی که از خواننده مورد علاقم تو لب تاب خالم بود این آهنگه:/تفاوت تا چه حد:/

 

همین دیگه در آرامش باشید:)

 

۰ ۰
امیری حسین و نعم الامیر
۱۰ مرداد ۱۴:۵۱
اه باو تو دهات نت نمیده میزنم یا نمیاد یا 7،8 تا با هم میاد...

پاسخ :

:))اشکال نداره
SИ♡Ѡ MΛИ
۱۰ مرداد ۱۳:۳۸
بعله |:
خواهرم 
گلم
رفیقم
نزار عکس این خوراکیارو |:
به خدا قسم اون دنیا میام رو پل صراط میشینم جلوت شیر پسته میخورم |:
اصن آیه داریم
المومنان النباید العکس والخوراکیه اله مومنان ولدیگر
یه آیه دیگه ام داریم
الذین کرمتان ولذین کرمانه 
|:
کسیم رو حرف من حرف نزنه |:
تازه نصفشم نخوردی 0:
اینم آیه داره ولی حسش نیس بگم |:
عاغا اصن این باید جزو حقوق بشر باشه که
وقتی میری خونه یکی مهمون نباشه |:
یجور نگا میکنن انگار تازه از آلکاتراز آزاد شدم |:
بدتر ازونم اینکه برا خودت خوراکی بگیری برنامه بچینی به فنا میره همش |:
رفیق کدبانو نداشتیم اونم یافتیم (:
ایول باو
فانوسا ؟
قاموسا ؟
ناقوسا ؟
جاروسا ؟
زرشک پلو پختی ؟ |:
اوه مای شیکم D:
خب ما که نخوردیم نمیدونم چه طمعیه D:
و تنها چیزی که از لواشک بهتر
لواشک بیشتره |:
کسیم رو حرف من حرف نزنه
هر چه چقدر کثیف ترم بخوری لذتش بیشتر (:
شوکولاتم که هیچ
سلطانه D:
لب تاب خالت چیز خاصی داره عایا ؟ |:
یه چی کش میرفتی یه دست پی اس بشه توش زد آخه D:
خواهرم برا من و تو از کرم گذشته 
مار بواست D:
شرمنده بازم کامنتم دراز شد ):
راسی یه چیزی
اسمتو تو حاشیه عکس ننویس
این کپی بردارا با کراپ میپاکنش
تو وسط عکس بزار (:

پاسخ :

ههههههههه میزاااارم 😃😃😃😃

حالا هی آیه بیااار برو خداروشکر کن از میز شام عکص نذاشتم یرادر من بروووو شکرکن😃😃😃

ههههههههه مار بوآرو خوب اومدی ایییییییوووولللل

قاموسن تنهایی پختم😃

نه بابا اشکال نداره😊

عه جدی؟؟؟؟خدایی؟؟؟ناموسن؟؟؟آقا ممنون گفتی مرسی🌺🌹
رهــــــــا פـــֿــــانـــــوҐ
۱۰ مرداد ۱۳:۱۳
:))

پاسخ :

:)
سمانه میم
۱۰ مرداد ۱۲:۳۳
من ایمان اوردم بهت:)))

پاسخ :

:)) لطف داری
ree raa
۱۰ مرداد ۰۹:۵۳
قبول نیست باید عکس زرشک پلو رو میگذاشتی دوستان چک کنن ببینیم چطوره:)))) ولی من مطمئنم خیلی خوووووووووب شده بود، نوش جان همگی^___^


اینقدر بدم میاد یهویی میرم به جا بعد میبینم بدون هماهنگی مهمون دارن :/ خیلیم منطقی هستم والا:دی

پاسخ :

هههه اتفاقا میخواستم عکس بگیرم دیگه گفتم شاید خزبازی بشه:))

فداتم جات خالی:)

منم:/

منطق از سر و روم میباره عصن:))
آبان دخت ...
۱۰ مرداد ۰۲:۰۳
خخخخخخخ از دست تو سحر!
آخه میدونی چیه...دوربینم رفته تو حلق این موزا...آدم حس میکنه دست بذار تو مانیتور بگیرتشون بسکه خوردنی ان!! :)))

پاسخ :

ههههههه عاغا اونـ موزه رو میگیم به کنااار من پسته میخوام😔واهای😊😊😊😊
آبان دخت ...
۱۰ مرداد ۰۰:۵۴
آخه نمیگی موز خونه ما تموم شده بعد من الان نصفه شبی دو باره عکسو دیدم دوباره دلم موز خواست!!از کجا بیارم؟ عَی خدا :))

پاسخ :

ههههه عاغا ما خودمووونم موز خونمووون ته کشیدههه ولی جدنی میگم آدم عکس و میبینه حریص میشه وقتی بزارن جلوت انگار این اونی نیس که دیده بودی😃الاااانـکه دااارممممم فک میکنم میبینم چه اشتباهیییی کردم نصفشو نخوردم😃
رهگذر ...
۱۰ مرداد ۰۰:۳۰
سحححر مردم از خنده
اونجا ک با خیال راحت وارد خونه شدی

😁😁😁😁

ماشالا کدبانویی ها
بزنم ب تخته

لواشک بزن ب بدن😉

پاسخ :

ههههه همیشه بخندییی خییییلی حسه بدی بووود رهگذر داشتم پس میوفتادم عصن یه وضعی بود😃

نه بابااااا چه کدبانوگری ای لطف داری تو💗

لواشک نزنیم چه کنیم😊
Fatemeh .79
۱۰ مرداد ۰۰:۲۱
حالا شما شرینی دوس نداری
ولی
من ازونای تو عکس میخوام

پاسخ :

😊از جلوووو انداختمممم قشنگ هوس کنیییی مخصوصاااا شماااا نمیگی ما دلمون فلافل میخاااد😅😅😅
✖پرنٌس‍‍ِــ‍‍pгคภςєςــسٌ .✖
۰۹ مرداد ۲۳:۲۵
عکسه با روح و روان بازی میکنه دختر خخ:)

پاسخ :

ناجور یه چیز خفن طور عصن😁
مهرناز .ج
۰۹ مرداد ۲۳:۰۰
سری به اینجا زدیم و فک کنم پاگیر شدیم و هی سر بزنیم...
بازی با روح و روان درسته ایا؟؟؟؟
نوش جان 🌹🌹

پاسخ :

چه خووووب که!باعث افتخاره عصن😚

خیر ولی کرمه درون دیگههه😅

ممنون عزیزدلم💗
آبان دخت ...
۰۹ مرداد ۲۲:۴۷
منم میخوام از اینا *__*

پاسخ :

:))عکسو ورمیدارماااااااااااااااااااااا
Yalda khanoom
۰۹ مرداد ۲۲:۳۴
وای سحر جون این چه کاریه عاخه این کیکه چشمک میزنه

پاسخ :

بفرما:))
امیری حسین و نعم الامیر
۰۹ مرداد ۲۱:۵۸
خعلی باحالی خعلی

پاسخ :

 لطف داری:))
امیری حسین و نعم الامیر
۰۹ مرداد ۲۱:۵۷
خعلی باحالی خعلی

پاسخ :

جلو کوه واستادی احیانن؟پژواک داریااا:)))
Faber Castel
۰۹ مرداد ۲۱:۵۷
متنو که می خوندم همش فکرم روی شیرموزه بود!
یعنی شکست عشقی به معنی واقعی کلمه یعنی این!
الان من دچار جریحه دار شدن احساسات شدم،
بین مسئولین کی پاسخگوئه عایا؟ :)

پاسخ :

شیر پسته بود ولی باورت نمیشه توش موز و آناناسم بود:/

:))

من:))
Lady cyan ※※
۰۹ مرداد ۲۱:۴۲
سحــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر
چرا ادمو نابود میکنی با عکسا هااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟
میخوام د خب عجب ادمی هستی :((((((((((((

پاسخ :

جوون جووووووون؟؟؟:))

وردارمش ینی؟

دلت میاد وردارمش؟

چیزی نداره که:(

من آدم نیستم که:/





فرشتم ههههههه:))))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
•به دور از همه ی ادم های مسخره و متظاهر دنیای واقعی...
فقط و فقط
برای مقداری آرامش...
اینجا از ته ته ته دل از روزمرگیام مینویسم :)

•دانشجوی رشته ی روانشناسی:)
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان